Total search result: 201 (22 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
to fail to provide an answer |
درماندن در دادن پاسخ |
|
|
Other Matches |
|
answers |
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال |
answer |
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال |
answering |
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال |
answered |
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال |
it is inexpedient to reply |
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست |
reply [answer] |
پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه] |
answering |
: پاسخ دادن |
answered |
: پاسخ دادن |
rejoining |
پاسخ دادن |
rejoin |
پاسخ دادن |
rejoined |
پاسخ دادن |
responded |
پاسخ دادن |
respond |
پاسخ دادن |
answer |
: پاسخ دادن |
rejoins |
پاسخ دادن |
to make a response |
پاسخ دادن |
answers |
: پاسخ دادن |
responds |
پاسخ دادن |
fails |
درماندن |
failed |
درماندن |
fail |
درماندن |
rejoins |
پاسخ دفاعی دادن |
rejoining |
پاسخ دفاعی دادن |
return a negative |
پاسخ منفی دادن |
to answer in the a |
پاسخ مثبت دادن |
rejoin |
پاسخ دفاعی دادن |
rejoinders |
پاسخ دفاعی دادن |
rejoined |
پاسخ دفاعی دادن |
rejoinder |
پاسخ دفاعی دادن |
replying |
پاسخ دادن جواب کتبی |
reply |
پاسخ دادن جواب کتبی |
replies |
پاسخ دادن جواب کتبی |
replied |
پاسخ دادن جواب کتبی |
readiness to report |
امادگی برای پاسخ دادن |
to beg the question |
در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن |
to fail [memory] |
درماندن [حافظه یا خاطره] |
replies |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
answers |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
respond |
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی |
irresponsiveness |
عدم امادگی برای پاسخ دادن |
responded |
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی |
replied |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
answer |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
responds |
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی |
answering |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
reply |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
replying |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
answered |
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی |
to respond to blackmail [a threat] |
پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی] |
inquiry |
ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود |
inquiries |
ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود |
intelligence |
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه |
quoting |
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد |
voice answer back |
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد |
originated |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
originates |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
originate |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
originating |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
reducing |
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن |
reduce |
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن |
reduces |
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن |
responsions |
پاسخ |
statement |
پاسخ |
response [commentary] |
پاسخ |
replication |
پاسخ |
rebutter |
پاسخ رد |
representation [statement] |
پاسخ |
reaction [answer, commentary] |
پاسخ |
item of written comment |
پاسخ |
responses |
پاسخ |
answerback |
در پاسخ |
response |
پاسخ |
counterplea |
پاسخ رد |
no |
: پاسخ نه |
in reply to |
در پاسخ |
in answer to |
در پاسخ به |
negative reply |
پاسخ رد |
answered |
پاسخ |
replies |
پاسخ |
replied |
پاسخ |
responded |
پاسخ |
reply |
پاسخ |
replying |
پاسخ |
respond |
پاسخ |
answer |
پاسخ |
answering |
پاسخ |
responds |
پاسخ |
answers |
پاسخ |
early answer |
پاسخ زود |
frequency respone |
پاسخ فرکانس |
vab |
پاسخ سمعی |
response amplitude |
دامنه پاسخ |
plea |
پاسخ دعوی |
come up with <idiom> |
یافتن پاسخ |
w response |
پاسخ کلی |
color response |
پاسخ رنگ |
answerable |
پاسخ دار |
content response |
پاسخ محتوایی |
consummatory response |
پاسخ پایانی |
correct response |
پاسخ درست |
right answer |
پاسخ درست |
voice answer back |
پاسخ سمعی |
whole response |
پاسخ کلی |
conditioned response |
پاسخ شرطی |
distal response |
پاسخ دوربرد |
emitted response |
پاسخ صدوری |
delayed response |
پاسخ درنگیده |
vaccum response |
پاسخ غیابی |
response threshold |
استانه پاسخ |
pleas |
پاسخ دعوی |
response strength |
نیرومندی پاسخ |
original response |
پاسخ ابتکاری |
response set |
امایه پاسخ |
response rate |
سرعت پاسخ |
response latency |
نهفتگی پاسخ |
response intensity |
شدت پاسخ |
response generalization |
تعمیم پاسخ |
response equivalence |
هم ارزی پاسخ |
response duration |
مدت پاسخ |
response differentiation |
تفکیک پاسخ |
replier |
پاسخ دهنده |
popular response |
پاسخ رایج |
position response |
پاسخ مکانی |
preparatory response |
پاسخ مقدماتی |
response time |
زمان پاسخ |
rejoinder |
پاسخ دفاعی |
image response |
پاسخ تصویر |
rejoinders |
پاسخ دفاعی |
impluse response |
پاسخ ایمپولز |
to definitive answer |
پاسخ قطعی |
irresponsive |
پاسخ ندهنده |
responsorial |
پاسخ دهنده |
manipulandum |
ابزار پاسخ |
operandum |
ابزار پاسخ |
rejoined |
در پاسخ گفتن |
running rate |
اهنگ پاسخ |
discriminatory response |
پاسخ افتراقی |
moro response |
پاسخ مورو |
movement response |
پاسخ حرکت |
reflection response |
پاسخ قرینه |
answers |
: جواب پاسخ |
answer mode |
حالت پاسخ |
rejoining |
در پاسخ گفتن |
anatomy response |
پاسخ کالبدی |
an a answer |
پاسخ مثبت |
answering |
پاسخ به یک سوال |
answer |
: جواب پاسخ |
answered |
: جواب پاسخ |
answers |
پاسخ به یک سوال |
oracle |
پاسخ مبهم |
calculation |
پاسخ تقریبی |
solutions |
پاسخ یک مشکل |
rejoin |
در پاسخ گفتن |
answering |
: جواب پاسخ |
answerback |
پاسخ برگشتی |
anticipatory response |
پاسخ انتظاری |
oracles |
پاسخ مبهم |
rejoins |
در پاسخ گفتن |
answer |
پاسخ به یک سوال |
solution |
پاسخ یک مشکل |
answered |
پاسخ به یک سوال |
unconditioned response |
پاسخ غیر شرطی |
phoned |
پاسخ به تماس در تلفن |
response hierarchy |
سلسله مراتب پاسخ |
answer [to something] |
پاسخ [به چیزی] [راه حل] |
interrogator responsor |
دستگاه پرسش- پاسخ |
high frequency responce |
پاسخ فرکانس بالا |
phoning |
پاسخ به تماس در تلفن |
he returned a negative |
پاسخ منفی داد |
response time |
زمان پاسخ دهی |
no reply necessary [NRN] |
نیازی به پاسخ نیست. |
stimulus response model |
الگوی محرک- پاسخ |
affirmative |
پاسخ "بله " بود |
phone |
پاسخ به تماس در تلفن |
open ended question |
پرسش باز پاسخ |
calculation |
پاسخ به یک مشکل در ریاضی |
inquiry system |
سیستم پرسش- پاسخ |
i pause for a reply |
منتظر پاسخ هستم |
modulation frequency response |
پاسخ فرکانس مدولاسیون |
s r psychology |
روانشناسی محرک- پاسخ |
phones |
پاسخ به تماس در تلفن |
solve |
یافتن پاسخ یک مشکل |
galvanic skin response |
پاسخ برقی پوست |
shading response |
پاسخ سایه روشن |
achromatic color response |
پاسخ رنگ بی فام |
stimulus response psychology |
روانشناسی محرک- پاسخ |
pilomotor response |
پاسخ سیخ شدن مو |
all or none response |
پاسخ همه یا هیچ |
conditioned escape response |
پاسخ گریز شرطی |
conditioned avoidance response |
پاسخ اجتنابی شرطی |
s r model |
الگوی محرک- پاسخ |
conditioned emotional response |
پاسخ هیجانی شرطی |
cer |
پاسخ هیجانی شرطی |
white space response |
پاسخ به بخش سفید |
psychogalvanic response |
پاسخ گالوانیکی- روانی |
stimulus response theory |
نظریه محرک- پاسخ |
surrebutter |
اخرین پاسخ خواهان |
solved |
یافتن پاسخ یک مشکل |
solves |
یافتن پاسخ یک مشکل |
solving |
یافتن پاسخ یک مشکل |