English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
English Persian
analytic therapy درمان تحلیلی
Other Matches
therapists متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist متخصص درمان شناسی درمان شناس
heparinize باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy درمان متمرکز بر درمان جو
analytical تحلیلی
analitical تحلیلی
analytic تحلیلی
analytic geometry هندسهء تحلیلی
analog computer کامپیوتر تحلیلی
analytic geometry هندسه تحلیلی
analytical balance تعادل تحلیلی
analytical engine ماشین تحلیلی
analytical function تابع تحلیلی
analytics هندسهء تحلیلی
analytical graphics گرافیک تحلیلی
analytical psychology روانشناسی تحلیلی
analysis graphics نمودارهای تحلیلی
coordinate geometry هندسه تحلیلی [ریاضی]
analytical geometry هندسه تحلیلی [ریاضی]
analytic geometry هندسه تحلیلی [ریاضی]
analytical graphics نگاره سازی تحلیلی
analytic مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی
analytical مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی
real analytic function تابع تحلیلی [حقیقی] [ریاضی]
complex analytic function تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
analytic number theory نظریه تحلیلی اعداد [ریاضی]
analog computer کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
immedicable بی درمان
medicative درمان کن
natural philosophy درمان
remediless بی درمان
clients درمان جو
client درمان جو
remedied درمان
treatments درمان
cures درمان
medicament درمان
cured درمان
treatment درمان
medicaments درمان
water cure اب درمان
remedying درمان
remedy درمان
remedies درمان
irremediable بی درمان
therapy درمان
cure درمان
operable قابل درمان
pithiatism درمان تلقینی
placebo therapy درمان با دارونما
marriage therapy درمان زناشویی
electrotherapeutics درمان برقی
existential therapy درمان وجودی
healable درمان پذیر
hydropathist اب درمان دان
iamatology درمان شناسی
inpatient تحت درمان
interpretive therapy درمان تفسیری
kinesalgia جنبش درمان
remediless درمان ناپذیر
social therapy درمان اجتماعی
supportive therapy درمان حمایتی
therapeusis درمان شناسی
therapeutics درمان شناسی
treatable قابل درمان
remediable درمان پذیر
relationship therapy درمان ارتباطی
post treatment follow up پیگیری پس از درمان
It'll be OK. <idiom> درمان میشود!
psychotherapy ortherapeutics روح درمان
quadrangular therapy درمان دو زوجی
therapeutist درمان شناس
faith healing درمان اعتقادی
remedy درمان میزان
aversion therapy درمان اجتنابی
remedies درمان کردن
remedies درمان میزان
remedied درمان کردن
remedied درمان میزان
cures درمان بخشیدن
conjoint therapy درمان زوجی
cured درمان بخشیدن
an active remedy درمان کاری
remedy درمان کردن
adjuvent therapy درمان تکمیلی
faith cure درمان اعتقادی
psychotherapy درمان روانی
physiotherapy درمان فیزیکی
chemotherapy درمان دارویی
remedying درمان میزان
aceology درمان شناسی
remedying درمان کردن
active therapy درمان فعال
adjunctive therapy درمان جنبی
cooperative therapy درمان تعاونی
multiple therapy درمان تعاونی
incurable بی درمان بیچاره
treats درمان شدن
treats درمان کردن
treated درمان شدن
dual sex therapy درمان دو جنسیتی
treat درمان شدن
treat درمان کردن
curative درمان بخش
depth therapy درمان عمقی
direct therapy درمان رهنمودی
incurable درمان ناپذیر
cure all درمان هر درد
corrective therapy درمان اصلاحی
treated درمان کردن
cure درمان بخشیدن
shock therapy درمان با ضربه برقی
x ray therapy درمان با اشعه مجهول
homeopath جور درمان خواه
homoeopaths جور درمان خواه
Patience is a plaster for all sores . <proverb> صبر,درمان هر دردیست .
homeopaths جور درمان خواه
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
ect درمان با تشنج برقی
directive group therapy درمان رهنمودی گروهی
carbon dioxide therapy درمان با انیدرید کربنیک
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
electroconvulsive therapy درمان با تشنج برقی
mud bath گل مالی تن برای درمان
indoklon therapy درمان با استنشاق اندوکلون
insulin coma therapy درمان با اغماء انسولینی
insulin shock therapy درمان با ضربه انسولین
therapeutic وابسته به درمان شناسی
therapeutically از لحاظ درمان شناسی
sex therapy درمان اختلالات جنسی
electric convulsive therapy درمان با تشنج برقی
electroshock therapy درمان با ضربه برقی
encounter group therapy درمان با گروه رویارویی
therapeutist متخصص درمان شناسی
chemotherapy درمان بواسطه موادشیمیایی
implosive therapy درمان با غرقه سازی تجسمی
chiropodists متخصص درمان وحفافت پاها
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
root canal treatment [RCT] درمان ریشه [دندان پزشکی]
endodontic therapy درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal therapy درمان ریشه [دندان پزشکی]
physical medicine درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics درمان امراض باوسایل طبیعی
they are cured by nature طبیعت انها را درمان میکند
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> گریه بر هر درد بى درمان دواست .
Jealousy is a remediless disease. <proverb> یسد درد بى درمان است .
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
chiropodist متخصص درمان وحفافت پاها
occupational therapy درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
osteopathy درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
to seek a remedy for something چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
hydropath establishment بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
follow up تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
cryotherapy درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com