Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (2 milliseconds)
English
Persian
supportive therapy
درمان حمایتی
Other Matches
therapists
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
متخصص درمان شناسی درمان شناس
protective
حمایتی
supportive
حمایتی
protective barrier
سد حمایتی
protective measure
اقدام حمایتی
protective barrier
مانع حمایتی
support price
قیمت حمایتی
protective tariffs
تعرفه حمایتی
supporting goods
کالاهای حمایتی
protectionism
مکتب حمایتی
heparinize
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
درمان متمرکز بر درمان جو
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
irremediable
بی درمان
remedies
درمان
remedy
درمان
remedied
درمان
remedying
درمان
medicative
درمان کن
client
درمان جو
clients
درمان جو
medicament
درمان
natural philosophy
درمان
treatment
درمان
treatments
درمان
immedicable
بی درمان
remediless
بی درمان
therapy
درمان
cure
درمان
cured
درمان
medicaments
درمان
water cure
اب درمان
cures
درمان
healable
درمان پذیر
operable
قابل درمان
dual sex therapy
درمان دو جنسیتی
existential therapy
درمان وجودی
post treatment follow up
پیگیری پس از درمان
electrotherapeutics
درمان برقی
pithiatism
درمان تلقینی
marriage therapy
درمان زناشویی
kinesalgia
جنبش درمان
inpatient
تحت درمان
interpretive therapy
درمان تفسیری
hydropathist
اب درمان دان
iamatology
درمان شناسی
placebo therapy
درمان با دارونما
psychotherapy ortherapeutics
روح درمان
It'll be OK.
<idiom>
درمان میشود!
treatable
قابل درمان
therapeutist
درمان شناس
therapeutics
درمان شناسی
therapeusis
درمان شناسی
social therapy
درمان اجتماعی
remediless
درمان ناپذیر
remediable
درمان پذیر
relationship therapy
درمان ارتباطی
quadrangular therapy
درمان دو زوجی
remedy
درمان کردن
cured
درمان بخشیدن
active therapy
درمان فعال
adjunctive therapy
درمان جنبی
adjuvent therapy
درمان تکمیلی
cure
درمان بخشیدن
an active remedy
درمان کاری
faith healing
درمان اعتقادی
analytic therapy
درمان تحلیلی
incurable
درمان ناپذیر
aceology
درمان شناسی
cures
درمان بخشیدن
remedied
درمان میزان
remedying
درمان میزان
remedy
درمان میزان
remedies
درمان کردن
faith cure
درمان اعتقادی
physiotherapy
درمان فیزیکی
remedies
درمان میزان
psychotherapy
درمان روانی
remedied
درمان کردن
chemotherapy
درمان دارویی
treated
درمان شدن
incurable
بی درمان بیچاره
corrective therapy
درمان اصلاحی
aversion therapy
درمان اجتنابی
remedying
درمان کردن
cure all
درمان هر درد
depth therapy
درمان عمقی
treated
درمان کردن
direct therapy
درمان رهنمودی
treat
درمان شدن
treat
درمان کردن
curative
درمان بخش
multiple therapy
درمان تعاونی
conjoint therapy
درمان زوجی
treats
درمان کردن
treats
درمان شدن
cooperative therapy
درمان تعاونی
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
x ray therapy
درمان با اشعه مجهول
shock therapy
درمان با ضربه برقی
therapeutist
متخصص درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths
جور درمان خواه
homeopaths
جور درمان خواه
homeopath
جور درمان خواه
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
electric convulsive therapy
درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy
درمان با تشنج برقی
electroshock therapy
درمان با ضربه برقی
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
carbon dioxide therapy
درمان با انیدرید کربنیک
indoklon therapy
درمان با استنشاق اندوکلون
mud bath
گل مالی تن برای درمان
insulin coma therapy
درمان با اغماء انسولینی
ect
درمان با تشنج برقی
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
sex therapy
درمان اختلالات جنسی
chemotherapy
درمان بواسطه موادشیمیایی
insulin shock therapy
درمان با ضربه انسولین
therapeutic
وابسته به درمان شناسی
root canal procedure
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
endodontic therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal treatment
[RCT]
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
chiropodists
متخصص درمان وحفافت پاها
implosive therapy
درمان با غرقه سازی تجسمی
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
یسد درد بى درمان است .
physical medicine
درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics
درمان امراض باوسایل طبیعی
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
they are cured by nature
طبیعت انها را درمان میکند
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
chiropodist
متخصص درمان وحفافت پاها
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
osteopathy
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
hydrotherapeutic
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
radiotherapy
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hydropath establishment
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
antihistamine
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
cryotherapy
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com