English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (7 milliseconds)
English Persian
direct therapy درمان رهنمودی
Search result with all words
directive group therapy درمان رهنمودی گروهی
Other Matches
therapists متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist متخصص درمان شناسی درمان شناس
direct analysis تحلیل رهنمودی
directive counseling مشاوره رهنمودی
psychagogy روان درمانی رهنمودی
directive psychotherapy روان درمانی رهنمودی
direct psychotherapy روان درمانی رهنمودی
heparinize باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy درمان متمرکز بر درمان جو
medicaments درمان
remedied درمان
remedies درمان
remediless بی درمان
medicament درمان
remedy درمان
remedying درمان
client درمان جو
clients درمان جو
natural philosophy درمان
medicative درمان کن
cure درمان
immedicable بی درمان
cures درمان
water cure اب درمان
irremediable بی درمان
treatments درمان
therapy درمان
cured درمان
treatment درمان
inpatient تحت درمان
interpretive therapy درمان تفسیری
iamatology درمان شناسی
hydropathist اب درمان دان
healable درمان پذیر
electrotherapeutics درمان برقی
dual sex therapy درمان دو جنسیتی
existential therapy درمان وجودی
kinesalgia جنبش درمان
marriage therapy درمان زناشویی
relationship therapy درمان ارتباطی
remediable درمان پذیر
supportive therapy درمان حمایتی
remediless درمان ناپذیر
social therapy درمان اجتماعی
treatable قابل درمان
therapeusis درمان شناسی
therapeutist درمان شناس
quadrangular therapy درمان دو زوجی
It'll be OK. <idiom> درمان میشود!
operable قابل درمان
pithiatism درمان تلقینی
placebo therapy درمان با دارونما
post treatment follow up پیگیری پس از درمان
psychotherapy ortherapeutics روح درمان
therapeutics درمان شناسی
remedies درمان کردن
faith healing درمان اعتقادی
incurable درمان ناپذیر
chemotherapy درمان دارویی
aceology درمان شناسی
incurable بی درمان بیچاره
faith cure درمان اعتقادی
treats درمان شدن
treats درمان کردن
active therapy درمان فعال
psychotherapy درمان روانی
cure درمان بخشیدن
remedied درمان کردن
remedy درمان کردن
remedying درمان میزان
remedying درمان کردن
remedied درمان میزان
physiotherapy درمان فیزیکی
cures درمان بخشیدن
cured درمان بخشیدن
remedies درمان میزان
adjunctive therapy درمان جنبی
adjuvent therapy درمان تکمیلی
treat درمان شدن
treat درمان کردن
conjoint therapy درمان زوجی
cooperative therapy درمان تعاونی
multiple therapy درمان تعاونی
corrective therapy درمان اصلاحی
curative درمان بخش
cure all درمان هر درد
depth therapy درمان عمقی
remedy درمان میزان
aversion therapy درمان اجتنابی
treated درمان کردن
treated درمان شدن
an active remedy درمان کاری
analytic therapy درمان تحلیلی
homeopath جور درمان خواه
shock therapy درمان با ضربه برقی
therapeutically از لحاظ درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores . <proverb> صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths جور درمان خواه
homeopaths جور درمان خواه
x ray therapy درمان با اشعه مجهول
therapeutist متخصص درمان شناسی
sex therapy درمان اختلالات جنسی
electroconvulsive therapy درمان با تشنج برقی
therapeutic وابسته به درمان شناسی
mud bath گل مالی تن برای درمان
electroshock therapy درمان با ضربه برقی
electric convulsive therapy درمان با تشنج برقی
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
ect درمان با تشنج برقی
encounter group therapy درمان با گروه رویارویی
chemotherapy درمان بواسطه موادشیمیایی
insulin coma therapy درمان با اغماء انسولینی
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
indoklon therapy درمان با استنشاق اندوکلون
carbon dioxide therapy درمان با انیدرید کربنیک
insulin shock therapy درمان با ضربه انسولین
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
chiropodists متخصص درمان وحفافت پاها
root canal therapy درمان ریشه [دندان پزشکی]
endodontic therapy درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT] درمان ریشه [دندان پزشکی]
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
Jealousy is a remediless disease. <proverb> یسد درد بى درمان است .
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> گریه بر هر درد بى درمان دواست .
chiropodist متخصص درمان وحفافت پاها
physiatrics درمان امراض باوسایل طبیعی
physical medicine درمان بدنی و توان بخشی
they are cured by nature طبیعت انها را درمان میکند
implosive therapy درمان با غرقه سازی تجسمی
osteopathy درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
hydropath establishment بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
acupressure روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
follow up تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
cryotherapy درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com