Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
root canal therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
endodontic therapy
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal procedure
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal treatment
[RCT]
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
Other Matches
therapist
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists
متخصص درمان شناسی درمان شناس
heparinize
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
rhizogenetic
تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate
ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenic
تولید کننده ریشه ریشه اور
client centered therapy
درمان متمرکز بر درمان جو
to take root
ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root
ریشه گرفتن ریشه دواندن
plaiting
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
remedying
درمان
immedicable
بی درمان
remedies
درمان
client
درمان جو
cured
درمان
clients
درمان جو
remediless
بی درمان
cure
درمان
therapy
درمان
cures
درمان
water cure
اب درمان
natural philosophy
درمان
remedied
درمان
medicament
درمان
medicaments
درمان
treatment
درمان
irremediable
بی درمان
treatments
درمان
remedy
درمان
medicative
درمان کن
remediable
درمان پذیر
remedied
درمان کردن
remediless
درمان ناپذیر
healable
درمان پذیر
existential therapy
درمان وجودی
electrotherapeutics
درمان برقی
cures
درمان بخشیدن
cured
درمان بخشیدن
direct therapy
درمان رهنمودی
cure
درمان بخشیدن
remedies
درمان کردن
remedied
درمان میزان
remedies
درمان میزان
supportive therapy
درمان حمایتی
pithiatism
درمان تلقینی
faith cure
درمان اعتقادی
iamatology
درمان شناسی
interpretive therapy
درمان تفسیری
operable
قابل درمان
marriage therapy
درمان زناشویی
remedying
درمان کردن
remedying
درمان میزان
placebo therapy
درمان با دارونما
post treatment follow up
پیگیری پس از درمان
kinesalgia
جنبش درمان
relationship therapy
درمان ارتباطی
inpatient
تحت درمان
remedy
درمان میزان
remedy
درمان کردن
quadrangular therapy
درمان دو زوجی
psychotherapy ortherapeutics
روح درمان
faith healing
درمان اعتقادی
hydropathist
اب درمان دان
It'll be OK.
<idiom>
درمان میشود!
curative
درمان بخش
conjoint therapy
درمان زوجی
cooperative therapy
درمان تعاونی
treat
درمان کردن
treat
درمان شدن
treated
درمان کردن
treated
درمان شدن
aversion therapy
درمان اجتنابی
analytic therapy
درمان تحلیلی
active therapy
درمان فعال
adjunctive therapy
درمان جنبی
adjuvent therapy
درمان تکمیلی
aceology
درمان شناسی
an active remedy
درمان کاری
treats
درمان کردن
treats
درمان شدن
multiple therapy
درمان تعاونی
treatable
قابل درمان
physiotherapy
درمان فیزیکی
dual sex therapy
درمان دو جنسیتی
therapeutist
درمان شناس
therapeutics
درمان شناسی
therapeusis
درمان شناسی
social therapy
درمان اجتماعی
psychotherapy
درمان روانی
incurable
درمان ناپذیر
incurable
بی درمان بیچاره
corrective therapy
درمان اصلاحی
chemotherapy
درمان دارویی
cure all
درمان هر درد
depth therapy
درمان عمقی
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
electroshock therapy
درمان با ضربه برقی
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
electroconvulsive therapy
درمان با تشنج برقی
therapeutic
وابسته به درمان شناسی
electric convulsive therapy
درمان با تشنج برقی
ect
درمان با تشنج برقی
encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
chemotherapy
درمان بواسطه موادشیمیایی
carbon dioxide therapy
درمان با انیدرید کربنیک
indoklon therapy
درمان با استنشاق اندوکلون
insulin coma therapy
درمان با اغماء انسولینی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths
جور درمان خواه
homeopaths
جور درمان خواه
x ray therapy
درمان با اشعه مجهول
therapeutist
متخصص درمان شناسی
homeopath
جور درمان خواه
insulin shock therapy
درمان با ضربه انسولین
mud bath
گل مالی تن برای درمان
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
shock therapy
درمان با ضربه برقی
sex therapy
درمان اختلالات جنسی
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
physiatrics
درمان امراض باوسایل طبیعی
they are cured by nature
طبیعت انها را درمان میکند
chiropodist
متخصص درمان وحفافت پاها
chiropodists
متخصص درمان وحفافت پاها
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
یسد درد بى درمان است .
physical medicine
درمان بدنی و توان بخشی
nephritic
درمان کننده ناخوشی گرده
implosive therapy
درمان با غرقه سازی تجسمی
hydropathic
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
osteopathy
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
hydrotherapeutic
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
radiotherapy
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
paronymous
هم ریشه
cama
ریشه
tie
[knot]
ریشه
fibreless
بی ریشه
homoousian
از یک ریشه
expansion scab
ریشه
rhizogenous
ریشه زا
rootlet
ریشه چه
fimbria
ریشه
fimbriation
ریشه
frange
ریشه
harl
ریشه
thrum
ریشه
harle
ریشه
rhizogenic
ریشه زا
rhizogenetic
ریشه زا
radix
ریشه
radicle
ریشه چه
depth of face
ریشه
scabs
ریشه
root
ریشه
tassels
ریشه
tassel
ریشه
stub
ریشه
rootless
بی ریشه
scab
ریشه
roots
ریشه
cognate
هم ریشه
stubs
ریشه
stubbing
ریشه
extraction
ریشه
stumps
ریشه
stumping
ریشه
stumped
ریشه
stump
ریشه
radicals
ریشه
fringes
ریشه
radical
ریشه
fringe
ریشه
stubbed
ریشه
rhizopod
ریشه پایان
rootage
ریشه بندی
rhizanthous
گل اور از ریشه
root up
ریشه کن کردن
root section
مقطع ریشه
root out
ریشه کن کردن
root of the weld
ریشه جوش
the root of a word
ریشه واژه
rhizoid
ریشه مانند
root directory
دایرکتوری ریشه
rhizopodous
ریشه پای
rhizome
شبیه ریشه
rhizophagous
ریشه خوار
rhizoid
ریشه نما
root
ریشه گرفتن
outroot
از ریشه کندن
uproot
ریشه کن کردن
orris root
ریشه بنفشه
uprooted
ریشه کن کردن
uprooting
ریشه کن کردن
uproots
ریشه کن کردن
supplant
از ریشه کندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com