Dictiornary-Farsi | درمدت بقدر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 58 (4 milliseconds)

English	Persian
for	درمدت بقدر


Other Matches

pending	درمدت
during	درمدت
during his tenure of office	درمدت تصدی او
during his absonce	درمدت غیبت او
over-	درمدت باردیگر
over	درمدت باردیگر
betweentimes	درمدت وقفه
transient	خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
transients	خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
waste	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
wastes	تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
as much as	بقدر,
sufficiently <adv.>	بقدر کافی
glassful	بقدر یک لیوان
plentifully	بقدر کفایت
adequately [sufficiently] <adv.>	بقدر کافی
sufficiently <adv.>	بقدر کفایت
adequately [sufficiently] <adv.>	بقدر کفایت
to the number of 0	بقدر هفتاد
spadeful	بقدر یک بیل
skep	بقدر یک سبد
shovelful	بقدر یک بیلچه
sackful	بقدر یک گونی
plates	بقدر یک بشقاب
plate	بقدر یک بشقاب
pails	بقدر یک سطل
roomfuls	بقدر یک اتاق پر
roomful	بقدر یک اتاق پر
pail	بقدر یک سطل
sufficiently	بقدر کفایت
plateful	بقدر یک بشقاب
pocketfuls	بقدر یک جیب
pocketful	بقدر یک جیب
adequately	بقدر کافی
platefuls	بقدر یک بشقاب
pricks	زخم بقدر سرسوزن
teacupful	بقدر یک فنجان چای
prick	زخم بقدر سرسوزن
i have had sufficientfor	بقدر کفایت خوردم
pricked	زخم بقدر سرسوزن
pricking	زخم بقدر سرسوزن
here is bread in plenty	نان بقدر کفایت هست
scooped	بقدر یک چمچه بیرون اوردن
scooping	بقدر یک چمچه بیرون اوردن
tablespoonful	بقدر یک قاشق سوپ خوری
scoops	بقدر یک چمچه بیرون اوردن
tablespoonsful	بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoonful	بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonfuls	بقدر یک قاشق چای خوری
duly	حسب الوفیفه بقدر لازم
teaspoonsful	بقدر یک قاشق چای خوری
tablespoonfuls	بقدر یک قاشق سوپ خوری
it is plenty good enough	بقدر کفایت خوب است
scoop	بقدر یک چمچه بیرون اوردن
monomolecular	دارای صخامت بقدر یک ملکول یک ملکولی
My tea is not cool enough to drink.	چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
tun	بقدر یک بشکه ادم یا چیز بشکه مانند

for

درمدت بقدر