Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
We must inquire into this matter.
درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
Other Matches
get wise to something/somebody
<idiom>
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
perverse verdict
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
Let's drop the subject.
از این موضوع صرف نظر کنیم .
We should be leaving now.
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
coroner
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
coroners
مامور بررسی و تحقیق درمورد علت مرگهای ناگهانی در CL ماموری است که وفیفه اش جنبه قضایی واجرایی
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.
کانالتان را فردا
[به این برنامه]
تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
verba accipienda sunt secundum
materiam subjectam الفاظ باید به مقتضای موضوع تعبیر و تفسیر شوند
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
talk up
<idiom>
صحبت درمورد
hold forth
<idiom>
صحبت کردن درمورد
in on
<idiom>
اطلاعاتی داشتن درمورد
what about
<idiom>
چطور(درمورد چیزی)
use one's head/bean/noodle/noggin
<idiom>
عمیقا فکر کردن درمورد
smoke out
<idiom>
درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
To be biased (prejudiced).
درمورد چیزی تعصب داشتن
get the goods on someone
<idiom>
فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
bark up the wrong tree
<idiom>
[درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
food for thought
<idiom>
درمورد چیز باارزش فکر کردن
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
search one's soul
<idiom>
کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
freeboard
حق ادعای مالکیت درمورد زمینهای خالصه
monomaia
جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
To be patient with someone .
درمورد کسی صبر وشکیبائی نشان دادن
tie up
<idiom>
تمام مدت درمورد کسی حرف زدن
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
let us be brief
کوتاه کنیم
let us be brief
مختصر کنیم
let us play
بازی کنیم
briefly speaking
مختصر کنیم
let us say
فرض کنیم
I have been deceived in you .
درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم )
achloropsia
نوعی نابینایی درمورد رنگها مخصوصا رنگ سبز
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
researches
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
research
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researched
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
researching
تحقیق تحقیق کردن بررسی کردن
We move out on the 1st.
ما یکم بارکشی می کنیم.
let ab be equal to cd
فرض کنیم ab با cd برابرباشد
Let us suppose ...
حالا فرض کنیم که ...
demarche
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
aerostatics
علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
target dossiers
پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
We'd like to pay separately.
ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
let us make a p for home
کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ?
اهلش هستی شنا کنیم ؟
peach and straddle
بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We live in the Machine Age .
ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
let go
<idiom>
به حال خود گذاشتن ،هیچ کاری درمورد چیزی انجام ندادن
We've given notice that we're moving out of the apartment.
ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Could you put us up for the night ?
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
We should not indulge in personalities.
نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
Lets talk man to man .
بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
it can be altered at pleasure
هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
i had best to leaveit
بهترین کاران است که ان راول کنیم
referendum
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referenda
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums
حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
We finally succeed in making a radio contact.
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
A rapid response would be appreciated.
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
starting with the issue of July 1
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
Lets suppose the news is true .
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
We do not usually go places that cost a lot of money.
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We all think he is very nice.
ما همه فکر می کنیم که او
[مرد]
آدم خوبی است.
Supposing it rains , what shall you do ?
فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
He's always moaning that we use too much electricity.
او
[مرد]
همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Well, now everyone's here, we can begin.
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
pan-
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
we underwrite the company
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps.
بیا جدی بازی کنیم.
[روی پول یا هر چیزی بها دار]
immunity
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
research
تحقیق
indagation
تحقیق
inquirendo
تحقیق
verification
تحقیق
scholarships
تحقیق
rummage
تحقیق
rummaged
تحقیق
rummages
تحقیق
investigations
تحقیق
investigation
تحقیق
scrutiny
تحقیق
rummaging
تحقیق
ascertainment
تحقیق
researches
تحقیق
researching
تحقیق
quests
تحقیق
studying
تحقیق
study
تحقیق
studies
تحقیق
checking
تحقیق
scholarship
تحقیق
inquiry
تحقیق
researched
تحقیق
quest
تحقیق
inquiries
تحقیق
inspect
تحقیق کردن
investigations
تحقیق بررسی
investigates
تحقیق کردن
verifying
تحقیق کردن
verifiable
تحقیق پذیر
inquired
تحقیق کردن
see into
تحقیق کردن
scholarism
تحقیق علمی
operations research
تحقیق در عملیات
probe
تحقیق نیشتر
probed
تحقیق نیشتر
probes
تحقیق نیشتر
research and development
تحقیق و توسعه
surveying officer
افسر تحقیق
research cost
هزینه تحقیق
research method
روش تحقیق
research and analysis
تحقیق وبررسی
court of inquiry
کمیسیون تحقیق
investigating
تحقیق کردن
courts of inquiry
کمیسیون تحقیق
verify
تحقیق کردن
investigation
تحقیق بررسی
quest
تحقیق و رسیدگی
interrogators
قاضی تحقیق
questioned
تحقیق کردن از
enquired
تحقیق کردن
inspects
تحقیق بازرسی
enquires
تحقیق کردن
inquire
تحقیق کردن
inspects
تحقیق کردن
inspected
تحقیق کردن
inspecting
تحقیق بازرسی
inspected
تحقیق بازرسی
inspecting
تحقیق کردن
investigator
مامور تحقیق
questions
تحقیق کردن از
investigators
مامور تحقیق
question
تحقیق کردن از
quests
تحقیق و رسیدگی
verifies
تحقیق کردن
interrogator
تحقیق کننده
investigated
تحقیق کردن
interrogator
قاضی تحقیق
interrogators
تحقیق کننده
investigate
تحقیق کردن
inquisitors
مامور تحقیق
inquisitor
مامور تحقیق
inquires
تحقیق کردن
enquire into
تحقیق کردن
enquire
تحقیق کردن
survey
تحقیق کردن
scrutinize
تحقیق کردن
look into
تحقیق کردن
local investigation
تحقیق محلی
disquisition
تحقیق جستجو
surveys
تحقیق بررسی
surveys
تحقیق کردن
commission of enquiry
کمیسیون تحقیق
fact finding body
کمیسیون تحقیق
verified
تحقیق کردن
inspect
تحقیق بازرسی
examing magistrate
قاضی تحقیق
judicial interrogator
قاضی تحقیق
verification
تحقیق ممیزی
examinating magistrate
قاضی تحقیق
surveyed
تحقیق بررسی
surveyed
تحقیق کردن
inspect
تحقیق کردن
bolt
[examine]
تحقیق کردن
check
تحقیق کردن
determine
تحقیق کردن
explore
تحقیق کردن
examine
تحقیق کردن
study
تحقیق کردن
dissect
[analyse]
تحقیق کردن
survey
تحقیق بررسی
survey
تحقیق کردن
investigate
تحقیق کردن
analyse
[British]
تحقیق کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com