English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (4 milliseconds)
English Persian
sonic درمیدان شنوایی
Other Matches
with in gun shot درمیدان تیر درتیررس
sand trap فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
vexillum پرچم نصب شده درمیدان
shootings تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shooting تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
maypole تیری که باگلهای گوناگون اراسته ودر روز یکم ماه مه درمیدان شهربدوران میرقصند
audition شنوایی
auditioning شنوایی
auditions شنوایی
ear شنوایی
ears شنوایی
auditioned شنوایی
quditory nerve پی شنوایی
audibility شنوایی
hearing شنوایی
hearings شنوایی
audiometry شنوایی سنجی
auditive وابسته به شنوایی
acoustical وابسته به شنوایی
audible frequency فرکانس شنوایی
auditory labyrinth حلزون شنوایی
auditory ossicles استخوانچههای شنوایی
hearing threshold استانه شنوایی
monaural hearing شنوایی یک گوشی
acoustic meatus مجرای شنوایی
video tape نواردیداری و شنوایی
audiometer شنوایی سنج
audiogram نگاره شنوایی
acoumeter شنوایی سنج
acoumetry شنوایی سنجی
acoustic nerve عصب شنوایی
auditory nerve عصب شنوایی
nervus acusticus عصب شنوایی
audible قابل شنوایی
acoustic وابسته به شنوایی
inaudible غیر قابل شنوایی
taking of evidence شنوایی گواهی [حقوق]
deafer فاقد قوه شنوایی
deafest فاقد قوه شنوایی
deaf فاقد قوه شنوایی
acoustics علم عوارض شنوایی
acoustician متخصص علم شنوایی
acoustically نسبت به صدا یا شنوایی
audile مربوط به حس شنوایی مسموع
hearing of evidence شنوایی گواهی [حقوق]
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
otocyst عضو حساس شنوایی بی مهرگان
acoumetry اندازه گیری قدرت حس شنوایی
breaching رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
acoustics آواشناسی نسبت های صوتی قابلیت شنوایی
audiometer دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
infrasonic دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
audio وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com