English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
and دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
Other Matches
circuit مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuits مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
OR function پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
EXOR پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
gates پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
EXNOR پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
exclusive پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
NEQ پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
gates مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
non equivalence function پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
NOR function = مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
NOT function مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NAND function مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
gates قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
enable استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabling استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
coincidence function دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند
combinational تابع منط قی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است
ULA قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
whiter پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
gateways دروازه
gate دروازه
portals دروازه
portal دروازه
goal area line خط دروازه
gates دروازه
goals دروازه
goal دروازه
gateway دروازه
port دروازه
hoop دروازه
barbacan دروازه
hoops دروازه
barbican دروازه
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
goalie دروازه بان
goals دروازه بان
goal دروازه بان
gatekeeper دروازه بان
gatekeepers دروازه بان
goal tender دروازه بان
goalar دروازه بان
starting gate دروازه شروع
logic gate دروازه منطقی
goal keeper line خط دروازه بان
goal keeper دروازه بان
keeper دروازه بان
goal mouth دهانه دروازه
goal posts پایههای دروازه
goal crease محوطه دروازه
keepers دروازه بان
wickets دروازه کوچک
wicket دروازه کوچک
gate keeper دروازه بان
tend goal حفظ دروازه
tend goal دروازه بانی
keep goal دروازه بانی
own goal گل به دروازه خودی
attacting zone منطقه دروازه
octroi مالیات دم دروازه
puck stopper دروازه بان
in goal دروازه بان
save نجات دروازه
goalkeeper دروازه بان
gatepost بازوی دروازه
goalies دروازه بان
between the pipes تیر دروازه
hoop دروازه کروکه
own goals گل به دروازه خودی
goalkeepers دروازه بان
gateposts بازوی دروازه
saves نجات دروازه
octroi دروازه بانی
saved نجات دروازه
goal area منطقه دروازه
hoops دروازه کروکه
catching glove دستکش دروازه بان
crossbar تیرک افقی دروازه
gates دروازه شروع اسکی
goalkeepers دروازه بان فوتبال
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
goal games بازیهای دروازه دار
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
double reverse شوت برگردان به دروازه
flopper دروازه بان شیرجه رو
crossbars تیرک افقی دروازه
warders نگهبان دروازه یا قصر
upright تیرک عمودی دروازه
goalposts تیرک عمودی دروازه
gatehouse اطاق دروازه بان
gatehouses اطاق دروازه بان
goalkeeper دروازه بان فوتبال
warder نگهبان دروازه یا قصر
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
fast break حمله سریع به دروازه
goalpost تیرک عمودی دروازه
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
petard بمب دروازه ریز
shootings شوت بسوی دروازه
offside line خط فرضی موازی با دروازه
deciding نزدیک به دروازه حریف
standup goalie دروازه بانی ایستاده
shooting شوت بسوی دروازه
gate دروازه شروع اسکی
long ball پرتاب از دور به دروازه
shot direct at goal شوت مستقیم به دروازه
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port دروازه بزرگ قلعه
goal kick شوت بسوی دروازه
goalthrow پرتاب دروازه بان
goal umpire دروازه بان واترپولو
gateposts تیر چار چوب دروازه
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
clears دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer دورکردن گوی از نزدیک دروازه
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
active دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
seelos دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
gatepost تیر چار چوب دروازه
clearest دفع توپ ازحوالی دروازه
nineteen علامت تعویض دروازه بان
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
nineteens علامت تعویض دروازه بان
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
in توپی که وارد دروازه شده
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
punch the ball مشت کردن دروازه بان
send-offs حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off حرکت اسبها از دروازه شروع
clear دفع توپ ازحوالی دروازه
send off حرکت اسبها از دروازه شروع
clear دورکردن گوی از نزدیک دروازه
in- توپی که وارد دروازه شده
peels گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
battering rams میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering ram میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
peel گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
heavy گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
goal throw پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
goal kick ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
faubourg قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
end zone منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
heavier گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
electronic الکترونیکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com