Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
keep goal
دروازه بانی
octroi
دروازه بانی
tend goal
دروازه بانی
Search result with all words
standup goalie
دروازه بانی ایستاده
Other Matches
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
instaurator
بانی
erector
بانی
sponsors
بانی
author
بانی
sponsoring
بانی
sponsor
بانی
sponsors
بانی چیزی ش دن
sponsoring
بانی چیزی ش دن
benefactress
بانی خیر
monitoring
دیده بانی
sponsor
بانی چیزی ش دن
benefactor
بانی خیر
pious founder
بانی خیر
spark plug
بانی شدن
spark plugs
بانی شدن
benefactors
بانی خیر
observational
وابسته به دیده بانی
garret
برج دیده بانی
garrets
برج دیده بانی
espy
دیده بانی کردن
espied
دیده بانی کردن
espies
دیده بانی کردن
espying
دیده بانی کردن
monitored
دیده بانی کردن
prefect of police
رئیس شهر بانی
monitors
دیده بانی کردن
monitor
دیده بانی کردن
unobserved fire
طرح تیردیده بانی نشده
unobserved fire
تیر دیده بانی نشده
loopholes
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
loophole
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
inspectorates
رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
inspectorate
رسد بانی بخشی که بدست رسدبانی سپرده شده باشد
goalpost
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
scout
پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
scouts
پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
scouted
پیشاهنگی کردن دیده بانی کردن
gates
دروازه
gate
دروازه
hoops
دروازه
hoop
دروازه
port
دروازه
goal
دروازه
goal area line
خط دروازه
gateways
دروازه
barbacan
دروازه
barbican
دروازه
goals
دروازه
portal
دروازه
portals
دروازه
gateway
دروازه
octroi
مالیات دم دروازه
gatepost
بازوی دروازه
between the pipes
تیر دروازه
starting gate
دروازه شروع
tend goal
حفظ دروازه
goal crease
محوطه دروازه
logic gate
دروازه منطقی
goal posts
پایههای دروازه
hoops
دروازه کروکه
goal area
منطقه دروازه
hoop
دروازه کروکه
attacting zone
منطقه دروازه
gateposts
بازوی دروازه
goal keeper
دروازه بان
own goals
گل به دروازه خودی
goal keeper line
خط دروازه بان
goal mouth
دهانه دروازه
own goal
گل به دروازه خودی
goalkeepers
دروازه بان
gate keeper
دروازه بان
goalar
دروازه بان
goal tender
دروازه بان
saves
نجات دروازه
wicket
دروازه کوچک
saved
نجات دروازه
gatekeepers
دروازه بان
goal
دروازه بان
gatekeeper
دروازه بان
keeper
دروازه بان
goals
دروازه بان
goalie
دروازه بان
goalies
دروازه بان
keepers
دروازه بان
wickets
دروازه کوچک
save
نجات دروازه
in goal
دروازه بان
puck stopper
دروازه بان
goalkeeper
دروازه بان
catching glove
دستکش دروازه بان
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
shot direct at goal
شوت مستقیم به دروازه
gate
دروازه شروع اسکی
warders
نگهبان دروازه یا قصر
gates
دروازه شروع اسکی
upright
تیرک عمودی دروازه
goalposts
تیرک عمودی دروازه
gatehouse
اطاق دروازه بان
gatehouses
اطاق دروازه بان
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
goalpost
تیرک عمودی دروازه
crossbar
تیرک افقی دروازه
crossbars
تیرک افقی دروازه
sally port
دروازه عبور از قلعه
sally port
دروازه بزرگ قلعه
double reverse
شوت برگردان به دروازه
deciding
نزدیک به دروازه حریف
goal kick
شوت بسوی دروازه
goalthrow
پرتاب دروازه بان
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
warder
نگهبان دروازه یا قصر
shooting
شوت بسوی دروازه
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
shootings
شوت بسوی دروازه
long ball
پرتاب از دور به دروازه
flopper
دروازه بان شیرجه رو
fast break
حمله سریع به دروازه
goal umpire
دروازه بان واترپولو
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
goal games
بازیهای دروازه دار
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
petard
بمب دروازه ریز
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
clear
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clear
دفع توپ ازحوالی دروازه
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
punch the ball
مشت کردن دروازه بان
seelos
دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
clearer
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearer
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
clearest
دفع توپ ازحوالی دروازه
gatepost
تیر چار چوب دروازه
in
توپی که وارد دروازه شده
send off
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs
حرکت اسبها از دروازه شروع
logic
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
nineteen
علامت تعویض دروازه بان
nineteens
علامت تعویض دروازه بان
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
active
دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
in-
توپی که وارد دروازه شده
touch in goal
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal line
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
gateposts
تیر چار چوب دروازه
peels
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peel
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
heavies
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
faubourg
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field player
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
dropped goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
heavy
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
goal throw
پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
goal kick
ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
field goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
battering ram
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering rams
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
A creaking gate hang long.
<proverb>
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
hanging-post
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
gopura
[دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
inverter
دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
inhibit
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
stickside
سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
headman
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
headmen
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
slot
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
inhibits
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
short side
خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
slots
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
three state logic
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
place kick
توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
slotting
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
deflection
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
to rifle the ball into the goal
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
analogue
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
deflections
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
analogues
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
bounce shot
گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com