Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English
Persian
flopper
دروازه بان شیرجه رو
Search result with all words
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
Other Matches
whip stall
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
strufe
با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
aerial pickets
شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
نجات دروازه با پای دروازه بان
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
element
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
goalposts
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
somersaulted
شیرجه
plunge
شیرجه
jackknife
شیرجه جک
springboarder
شیرجه رو
somersaults
شیرجه
somersaulting
شیرجه
somersault
شیرجه
plunged
شیرجه
headers
شیرجه با سر
swan dive
شیرجه
header
شیرجه با سر
nosediving
شیرجه
diver
شیرجه رو
dived
شیرجه
nosedives
شیرجه
nosedived
شیرجه
power dive
شیرجه
nosedive
شیرجه
plunges
شیرجه
dive
شیرجه
boarded
سکوی شیرجه
dived
شیرجه رفتن
platform
سکوی شیرجه
plunged
شیرجه رفتن
dive
شیرجه رفتن
springboard
تخته شیرجه
board
سکوی شیرجه
plunge
شیرجه رفتن
diving
شیرجه رفتن
tuck
شیرجه جمع
tucking
شیرجه جمع
plunges
شیرجه رفتن
tucks
شیرجه جمع
platforms
سکوی شیرجه
springboards
تخته شیرجه
picketing
شیرجه رفتن
swan dive
شیرجه فرشته
nosediving
شیرجه رفتن
layout
شیرجه فرشته
layouts
شیرجه فرشته
nosedives
شیرجه رفتن
forward dive
شیرجه رو به اب با چرخش
nosedived
شیرجه رفتن
nosedive
شیرجه رفتن
diving boards
تختهی شیرجه
diving board
تختهی شیرجه
to plunge he first
شیرجه رفتن
squat under the ball
توپگیری با شیرجه
reverse dive
شیرجه وارونه
cutaway
شیرجه تو و پشت به اب
somerset
شیرجه معلق
spring board
تخته شیرجه
power dive
شیرجه رفتن هواپیما
inward dive
شیرجه پشت به استخر
low board
سکوی یک متری شیرجه
headlong
بی پروا شیرجه رونده
headers
سردسته هواپیمای شیرجه
header
سردسته هواپیمای شیرجه
back flip
شیرجه پشتک وارو
back dive
شیرجه از پشت و فرود با پا
dive angle
زاویه شیرجه هواپیما
bomb out
شروع شیرجه از هواپیما
armstand dive
شیرجه توام با بالانس
full gainer
شیرجه وارونه با پشتک
bail out
پریدن و شیرجه رفتن در اب
high board
سکوی شیرجه 3 متری
towered
برج شیرجه به ارتفاع 01متر
to jackknife
<idiom>
سیخ شیرجه زدن
[شنا]
racing dive
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
back jackknife
شیرجه از جلو بصورت کارد
towers
برج شیرجه به ارتفاع 01متر
belly whopper
شیرجه شناگر برروی شکم
gainer
درخت ارغوان شیرجه از پشت
tower
برج شیرجه به ارتفاع 01متر
dive bombing
بمباران کردن در حالت شیرجه
picketing
شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
degree of difficulty
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
diver badge
نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
jackknife
بازو بسته شونده شیرجه رفتن
nose dive
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
twist
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twisting
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twists
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
beat-up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
target diving
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
nose down
خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
portal
دروازه
barbacan
دروازه
barbican
دروازه
portals
دروازه
goal area line
خط دروازه
hoop
دروازه
hoops
دروازه
gates
دروازه
gate
دروازه
gateways
دروازه
gateway
دروازه
goals
دروازه
port
دروازه
goal
دروازه
keeper
دروازه بان
keepers
دروازه بان
gate keeper
دروازه بان
gatekeeper
دروازه بان
gatekeepers
دروازه بان
save
نجات دروازه
goals
دروازه بان
saved
نجات دروازه
saves
نجات دروازه
tend goal
دروازه بانی
between the pipes
تیر دروازه
gateposts
بازوی دروازه
goal area
منطقه دروازه
gatepost
بازوی دروازه
starting gate
دروازه شروع
goal
دروازه بان
tend goal
حفظ دروازه
octroi
دروازه بانی
logic gate
دروازه منطقی
puck stopper
دروازه بان
goal keeper line
خط دروازه بان
goal keeper
دروازه بان
hoop
دروازه کروکه
goal posts
پایههای دروازه
attacting zone
منطقه دروازه
goal mouth
دهانه دروازه
goalkeeper
دروازه بان
goal crease
محوطه دروازه
goalkeepers
دروازه بان
hoops
دروازه کروکه
own goal
گل به دروازه خودی
goalar
دروازه بان
goal tender
دروازه بان
octroi
مالیات دم دروازه
goalie
دروازه بان
goalies
دروازه بان
in goal
دروازه بان
keep goal
دروازه بانی
wicket
دروازه کوچک
wickets
دروازه کوچک
own goals
گل به دروازه خودی
warder
نگهبان دروازه یا قصر
warders
نگهبان دروازه یا قصر
goal games
بازیهای دروازه دار
fast break
حمله سریع به دروازه
goal kick
شوت بسوی دروازه
standup goalie
دروازه بانی ایستاده
catching glove
دستکش دروازه بان
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
long ball
پرتاب از دور به دروازه
goal umpire
دروازه بان واترپولو
double reverse
شوت برگردان به دروازه
sally port
دروازه بزرگ قلعه
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
sally port
دروازه عبور از قلعه
shot direct at goal
شوت مستقیم به دروازه
goalthrow
پرتاب دروازه بان
crossbars
تیرک افقی دروازه
crossbar
تیرک افقی دروازه
deciding
نزدیک به دروازه حریف
gatehouses
اطاق دروازه بان
gatehouse
اطاق دروازه بان
goalposts
تیرک عمودی دروازه
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
goalpost
تیرک عمودی دروازه
gate
دروازه شروع اسکی
upright
تیرک عمودی دروازه
petard
بمب دروازه ریز
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
gates
دروازه شروع اسکی
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
shooting
شوت بسوی دروازه
shootings
شوت بسوی دروازه
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
active
دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
clear
دفع توپ ازحوالی دروازه
in
توپی که وارد دروازه شده
nineteen
علامت تعویض دروازه بان
logic
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
nineteens
علامت تعویض دروازه بان
in-
توپی که وارد دروازه شده
clears
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer
دفع توپ ازحوالی دروازه
send-offs
حرکت اسبها از دروازه شروع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com