Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
sally port
دروازه عبور از قلعه
Other Matches
sally port
دروازه بزرگ قلعه
castle
قلعه رفتن قلعه
castles
قلعه رفتن قلعه
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
wading crossing
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
munition
قلعه
siege
قلعه
sieges
قلعه
baseui
قلعه
bastion
قلعه
crow's nest
قلعه
burg
قلعه
chateau
قلعه
castle
قلعه
fort
قلعه
bastille
قلعه
towers
قلعه
towered
قلعه
tower
قلعه
fortresses
قلعه
fortress
قلعه
castles
قلعه
peel
قلعه
citadel
قلعه
acropolis
قلعه
citadels
قلعه
peels
قلعه
Cat
قلعه مرتفع
casbah
قلعه یادژ
dome
قلعه گرد
citadel
قلعه نظامی
short castling
قلعه کوچک
citadels
قلعه نظامی
castellated
قلعه دار
bastille
قلعه مستحکم
domes
قلعه گرد
fort
حصار قلعه
battlements
قلعه-دژ-برج
prisidio
قلعه نظامی
stronghold
قلعه نظامی
concierge
قلعه بان
strongholds
قلعه نظامی
martello
قلعه ساحلی
gurry
دژ یا قلعه کوچک
enceinte
محوطه قلعه
concierges
قلعه بان
provost marshal
قلعه بان
provost marshal
قلعه بیگی
fortalice
قلعه کوچک
goalposts
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
trebuchet
منجنیق قلعه کوش
fortresses
سنگر قلعه نظامی
fortress
سنگر قلعه نظامی
chatelain
بانوی حاکم قلعه
fortification
قلعه سنگربندی کردن
long castling
قلعه بزرگ شطرنج
fortifications
قلعه سنگربندی کردن
fortified
قلعه دار محروس
chateau
شاتو
[کاخ یا قلعه فرانسوی]
sally port
درب اصلی قلعه یا استحکامات
marshall
جمع شدن فرماندار قلعه بیگی
bailey
دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوک الطوایفی
tower house
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
goal area line
خط دروازه
portals
دروازه
portal
دروازه
goals
دروازه
barbican
دروازه
hoop
دروازه
hoops
دروازه
gates
دروازه
gateways
دروازه
gate
دروازه
gateway
دروازه
barbacan
دروازه
port
دروازه
goal
دروازه
goal crease
محوطه دروازه
hoops
دروازه کروکه
goal posts
پایههای دروازه
hoop
دروازه کروکه
goal keeper
دروازه بان
own goal
گل به دروازه خودی
goal keeper line
خط دروازه بان
own goals
گل به دروازه خودی
goal mouth
دهانه دروازه
in goal
دروازه بان
goal area
منطقه دروازه
keepers
دروازه بان
gate keeper
دروازه بان
gatekeeper
دروازه بان
gatekeepers
دروازه بان
gatepost
بازوی دروازه
gateposts
بازوی دروازه
goal tender
دروازه بان
attacting zone
منطقه دروازه
goalar
دروازه بان
goalie
دروازه بان
goalies
دروازه بان
between the pipes
تیر دروازه
puck stopper
دروازه بان
goalkeeper
دروازه بان
goalkeepers
دروازه بان
keeper
دروازه بان
keep goal
دروازه بانی
goals
دروازه بان
saves
نجات دروازه
saved
نجات دروازه
save
نجات دروازه
starting gate
دروازه شروع
goal
دروازه بان
tend goal
دروازه بانی
wicket
دروازه کوچک
tend goal
حفظ دروازه
octroi
دروازه بانی
logic gate
دروازه منطقی
wickets
دروازه کوچک
octroi
مالیات دم دروازه
warders
نگهبان دروازه یا قصر
deciding
نزدیک به دروازه حریف
gatehouses
اطاق دروازه بان
catching glove
دستکش دروازه بان
gate
دروازه شروع اسکی
double reverse
شوت برگردان به دروازه
warder
نگهبان دروازه یا قصر
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
upright
تیرک عمودی دروازه
shot direct at goal
شوت مستقیم به دروازه
standup goalie
دروازه بانی ایستاده
crossbar
تیرک افقی دروازه
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
crossbars
تیرک افقی دروازه
goalposts
تیرک عمودی دروازه
gatehouse
اطاق دروازه بان
goalpost
تیرک عمودی دروازه
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
goalthrow
پرتاب دروازه بان
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gates
دروازه شروع اسکی
shootings
شوت بسوی دروازه
long ball
پرتاب از دور به دروازه
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
goal kick
شوت بسوی دروازه
goal games
بازیهای دروازه دار
petard
بمب دروازه ریز
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
fast break
حمله سریع به دروازه
shooting
شوت بسوی دروازه
goal umpire
دروازه بان واترپولو
flopper
دروازه بان شیرجه رو
send-offs
حرکت اسبها از دروازه شروع
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
send-off
حرکت اسبها از دروازه شروع
clearest
دفع توپ ازحوالی دروازه
in
توپی که وارد دروازه شده
clearest
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
nineteen
علامت تعویض دروازه بان
clears
دفع توپ ازحوالی دروازه
clears
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
nineteens
علامت تعویض دروازه بان
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
logic
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
in-
توپی که وارد دروازه شده
seelos
دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
clear
دفع توپ ازحوالی دروازه
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
clear
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer
دفع توپ ازحوالی دروازه
send off
حرکت اسبها از دروازه شروع
gatepost
تیر چار چوب دروازه
active
دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
punch the ball
مشت کردن دروازه بان
touch in goal line
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
gateposts
تیر چار چوب دروازه
touch in goal
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
clearer
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
heavy
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
field goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
A creaking gate hang long.
<proverb>
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
heavier
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
peel
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
peels
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
goal throw
پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
goal kick
ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
heavies
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
battering rams
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering ram
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com