Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
logic
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
Other Matches
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
نجات دروازه با پای دروازه بان
the open door policy
سیاست دروازههای باز
blind gate
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
wicket
دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
wickets
دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
logic
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
harmonic motion
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
goal judge
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
logic
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
isomerous
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
element
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
gate
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
ttl
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
gates
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
composition
ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions
ترکیب یکان ترکیب رزمی
matrixes
آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrix
آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
goalpost
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goal
دروازه
goals
دروازه
gateways
دروازه
gateway
دروازه
port
دروازه
goal area line
خط دروازه
gate
دروازه
gates
دروازه
portals
دروازه
barbican
دروازه
hoop
دروازه
portal
دروازه
hoops
دروازه
barbacan
دروازه
puck stopper
دروازه بان
goal tender
دروازه بان
goal posts
پایههای دروازه
goalkeeper
دروازه بان
goalkeepers
دروازه بان
goal area
منطقه دروازه
gatekeepers
دروازه بان
gatekeeper
دروازه بان
gate keeper
دروازه بان
keepers
دروازه بان
goalies
دروازه بان
in goal
دروازه بان
goalie
دروازه بان
between the pipes
تیر دروازه
goal
دروازه بان
tend goal
دروازه بانی
goal mouth
دهانه دروازه
starting gate
دروازه شروع
wicket
دروازه کوچک
tend goal
حفظ دروازه
attacting zone
منطقه دروازه
wickets
دروازه کوچک
goals
دروازه بان
keeper
دروازه بان
octroi
مالیات دم دروازه
keep goal
دروازه بانی
octroi
دروازه بانی
goal crease
محوطه دروازه
hoops
دروازه کروکه
own goal
گل به دروازه خودی
own goals
گل به دروازه خودی
gatepost
بازوی دروازه
goal keeper
دروازه بان
save
نجات دروازه
goalar
دروازه بان
saved
نجات دروازه
goal keeper line
خط دروازه بان
gateposts
بازوی دروازه
hoop
دروازه کروکه
saves
نجات دروازه
logic gate
دروازه منطقی
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
goal kick
شوت بسوی دروازه
goalthrow
پرتاب دروازه بان
goal umpire
دروازه بان واترپولو
fast break
حمله سریع به دروازه
long ball
پرتاب از دور به دروازه
flopper
دروازه بان شیرجه رو
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
petard
بمب دروازه ریز
sally port
دروازه عبور از قلعه
shot direct at goal
شوت مستقیم به دروازه
standup goalie
دروازه بانی ایستاده
double reverse
شوت برگردان به دروازه
warders
نگهبان دروازه یا قصر
warder
نگهبان دروازه یا قصر
goal games
بازیهای دروازه دار
sally port
دروازه بزرگ قلعه
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
gatehouse
اطاق دروازه بان
goalposts
تیرک عمودی دروازه
gate
دروازه شروع اسکی
goalpost
تیرک عمودی دروازه
upright
تیرک عمودی دروازه
shooting
شوت بسوی دروازه
shootings
شوت بسوی دروازه
crossbar
تیرک افقی دروازه
crossbars
تیرک افقی دروازه
gatehouses
اطاق دروازه بان
deciding
نزدیک به دروازه حریف
gates
دروازه شروع اسکی
goalkeeper
دروازه بان فوتبال
goalkeepers
دروازه بان فوتبال
changing the goal keeper
تعویض دروازه بان
catching glove
دستکش دروازه بان
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
gateposts
تیر چار چوب دروازه
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
send off
حرکت اسبها از دروازه شروع
gatepost
تیر چار چوب دروازه
send-off
حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs
حرکت اسبها از دروازه شروع
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
touch in goal line
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
clearer
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
seelos
دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
active
دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
clearest
دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
touch in goal
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
clearer
دفع توپ ازحوالی دروازه
clear
دورکردن گوی از نزدیک دروازه
in
توپی که وارد دروازه شده
clears
دفع توپ ازحوالی دروازه
nineteen
علامت تعویض دروازه بان
nineteens
علامت تعویض دروازه بان
punch the ball
مشت کردن دروازه بان
in-
توپی که وارد دروازه شده
clear
دفع توپ ازحوالی دروازه
stick glove
دستکش کلفت دروازه بان
goal kick
ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
field goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
hanging-post
[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
goal throw
پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
field player
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
faubourg
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
peels
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
uprights
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
battering ram
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering rams
میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
peel
گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
heavy
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heaviest
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavies
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavier
گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
A creaking gate hang long.
<proverb>
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
dropped goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
short side
خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
stickside
سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
three state logic
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
inhibit
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
inhibits
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
gopura
[دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
place kick
توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
headman
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
slotting
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
inverter
دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
slots
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
headmen
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
deflection
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
bounce shot
گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
analog
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
deflections
ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
punters
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punter
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
analogues
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
analogue
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
to rifle the ball into the goal
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
gates
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
break
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
try
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
breaks
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
end zone
منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
slanted
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com