Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
dummies
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy
دروغی تقلبی موضع فریبنده
Other Matches
ringing the changes
ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
supposititious
تقلبی
made up
تقلبی
unfathered
تقلبی
unfeigned
تقلبی
made-up
تقلبی
suppositious
تقلبی
piratic
تقلبی
counterfeit
تقلبی
fraudlous
تقلبی
counterfeited
تقلبی
counterfeiting
تقلبی
counterfeits
تقلبی
pinchbeck
تقلبی
adulterine
قاچاقی تقلبی
adulterant
چیز تقلبی
loaded dice
طاس تقلبی
imitations
چیز تقلبی
Fake articles.
اجناس تقلبی
shoddy
کالای تقلبی
A counterfeit banknote.
اسکناس تقلبی
knotless
بافت تقلبی
denaturant
تقلبی مصنوعی
imitation
چیز تقلبی
untruly
دروغی
phony
دروغی
false
دروغی
mendaciously
دروغی
lyingly
دروغی
adulterate
چیز تقلبی ساختن
Adulterated foodstuff.
مواد غذایی تقلبی
adulterates
چیز تقلبی ساختن
adulterating
چیز تقلبی ساختن
quacks
دروغی ساختگی
quacking
دروغی ساختگی
quacked
دروغی ساختگی
quack
دروغی ساختگی
sciomachy
جنگ دروغی
spuriously
بطور دروغی
pseudo prophet
پیغمبر دروغی
factitious
غیرطبیعی دروغی
shams
دروغی ریاکاری
crocodile tears
اشک دروغی
bravado
دلیر دروغی
sham
دروغی ریاکاری
sciamachy
جنگ دروغی
dummy message
پیام دروغی
he f.stated that
دروغی گفت که
irreligion
دین دروغی
uttering
ترویج سکه تقلبی یا اسنادمجعول
idol
خدای دروغی مجسمه
feint
نمایش دروغی تظاهر
pretend
دروغی اقامه کردن
pretends
دروغی اقامه کردن
pretending
دروغی اقامه کردن
feints
نمایش دروغی تظاهر
sham fight
جنگ مشقی یا دروغی
sham marriage
عروسی ساختگی یا دروغی
invention of a false story
جعل داستان دروغی
feinted
نمایش دروغی تظاهر
feinting
نمایش دروغی تظاهر
collogue
موافقت دروغی کردن
misbrand
مارک یا علامت دروغی گذاردن
idol
وابسته به خدایان دروغی وبت ها
perjured
سوگند دروغ خورده دروغی داده شده
winnings
فریبنده
delusive
فریبنده
indued with charm
فریبنده
insinuative
فریبنده
inveigler
فریبنده
charmer
فریبنده
double mind
فریبنده
enchantresses
زن فریبنده
demon
فریبنده
demons
فریبنده
illusory
فریبنده
glamorous
فریبنده
enticing
فریبنده
dummy
فریبنده
charmers
فریبنده
double minded
فریبنده
enchantress
زن فریبنده
dummies
فریبنده
captious
فریبنده
bewitching
فریبنده
winning
فریبنده
deceptive
فریبنده
attractive
فریبنده
fascinating
فریبنده
hollows
فریبنده
hollow
فریبنده
charming
فریبنده
catching
فریبنده
sophisticate
فریبنده
sleekit
فریبنده
captivating
فریبنده
tempter
فریبنده
moved
حرکت فریبنده
kite
هدف کش فریبنده
fascinatingly
بطور فریبنده
wrenches
نقشه فریبنده
wrenched
نقشه فریبنده
wrench
نقشه فریبنده
decoy ships
کشتیهای فریبنده
move
حرکت فریبنده
dummy message
پیام فریبنده
moves
حرکت فریبنده
filbert base
پایگاه فریبنده
kites
هدف کش فریبنده
seductively
بطور فریبنده
illusorily
بطور فریبنده
pumps
حرکات فریبنده
pumped
حرکات فریبنده
warlock
پست و فریبنده
witches
پیره زن فریبنده
witch
پیره زن فریبنده
charmingly
بطور فریبنده
illusively
بطور فریبنده
enchantingly
بطور فریبنده
pump
حرکات فریبنده
delusory
فریبنده گمراه کننده
phantasm
فاهر فریبنده سایه
q ship
ناو فریبنده ودروغین
phantoms
منظر فاهر فریبنده
phantom
منظر فاهر فریبنده
gaff
شوخی فریبنده حیله
stutter step
گامهای فریبنده در حال دو
femme fatale
زن بدبخت کننده زن فریبنده
stool
گروه فریبنده شکار
femmes fatales
زن بدبخت کننده زن فریبنده
acrylic fibers
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
feint
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinting
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feints
حرکت فریبنده عملیات دروغین
sophisticate
رنگ واب فریبنده زدن به
fallaciously
بطور فریبنده و سفسطه امیز
lodgment or lodge
موضع
spot
موضع
lodgment
موضع
location
موضع
locality
موضع
position
موضع
attack position
موضع تک
positioned
موضع
emplacement
موضع
localities
موضع
spots
موضع
site
موضع
locations
موضع
sited
موضع
sites
موضع
rendezvous area
موضع انتظار
displacement
تغییر موضع
punch position
موضع منگنه
primary position
موضع ابتدایی
primary position
موضع اصلی
supplementary position
موضع تکمیلی
occupation of position
اشغال موضع
supplemental
موضع تکمیلی
deployment
موضع صف ارایی
the seat of pain
موضع درد
spot
لکه موضع
spots
لکه موضع
localities
موضع مکان
locality
موضع مکان
turnabout
تغییر موضع
supplementary position
موضع یدکی
stand
مکث موضع
position
وضعیت موضع
turnabouts
تغییر موضع
positioned
وضعیت موضع
selection of position
انتخاب موضع
lodgment
موضع گیری
secondary position
موضع یدکی
inposition
مستقر در موضع
alternate position
موضع یدکی
emplacement
موضع گرفتن
block house
موضع مستحکم
battle position
موضع نبرد
alternate position
موضع فرعی
firing position
موضع تیر
secondary position
موضع فرعی
inposition
به موضع رفتن
assumed position
موضع فرضی
blocking position
موضع سد کننده
localization
موضع یابی
covered position
موضع پوشیده
delay position
موضع تاخیری
lodgement
موضع گیری
active site
موضع فعال
defense position
موضع دفاعی
defense position
موضع پدافندی
post
محل ماموریت موضع
confirmed location
موضع تایید شده
post-
محل ماموریت موضع
posted
محل ماموریت موضع
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com