Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
endopsychic
درون روانی
intrapsychic
درون روانی
Search result with all words
intrapsychic conflict
تعارض درون روانی
Other Matches
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
flows
روانی
yield point
حد روانی
volubility
روانی
mellifluence
روانی
subversive
روانی
subversives
روانی
fluidity
روانی
mental
روانی
freedom
روانی
flowed
روانی
flow
روانی
fluency
روانی
psychical
روانی
facility
روانی
psychic
روانی
liquid limit
حد روانی
psychological
روانی
freedoms
روانی
psychotic
بیمار روانی
mental illness
بیماری روانی
psychic secretion
تراوش روانی
mental disorder
اختلال روانی
psychological operations
عملیات روانی
mental conflict
تعارض روانی
psychograph
نمودار روانی
psychological scale
مقیاس روانی
mental disease
بیماری روانی
psychomotor
روانی- حرکتی
mental derangement
اشفتگی روانی
psychological field
میدان روانی
psychological factors
عوامل روانی
psychosis
بیماری روانی
psychological space
فضای روانی
psychological environment
محیط روانی
psycholepsis
افت روانی
psycholepsy
افت روانی
psychognosis
شناخت روانی
psychic apparatus
دستگاه روانی
psychiatric social work
مددکاری روانی
psychiatric nurse
پرستار روانی
psychiatric hospital
بیمارستان روانی
mental status
وضع روانی
mental test
ازمون روانی
psychological test
ازمون روانی
neurasthenia
خسته روانی
psychasthenia
ضعف روانی
complexes
عقده روانی
complex
عقده روانی
playing the man
بازی روانی
physical psychological
جسمی- روانی
psychic blindness
نابینایی روانی
psychic deafness
ناشنوایی روانی
mental disorder
بیماری روانی
psychogenesis
پدیدایی روانی
mental disturbance
اختلال روانی
psychiatric disorder
اختلال روانی
mental economy
اقتصاد روانی
mental examination
معاینه روانی
mental health
بهداشت روانی
psychodiagnosis
تشخیص روانی
mental health
سلامت روانی
mental hygiene
بهداشت روانی
psychic trauma
اسیب روانی
psychic energy
نیروی روانی
physical psychological
تنی- روانی
cathexis
نیروگذاری روانی
nervous breakdown
بحران روانی
versatility
روانی مهارت
nervous breakdown
فروباشی روانی
moods
وضع روانی
mood
وضع روانی
supersensible
روحی روانی
psychological warfare
جنگ روانی
stream of consciousness
تسلسل روانی
flows
روانی سلاست
flowed
روانی سلاست
flow
روانی سلاست
cathexis
تمرکز روانی
cathexis
انرژی روانی
analeptic
نیروبخش روانی
exopsychic
برون روانی
ease of style
روانی انشا
nervous breakdowns
بحران روانی
nervous breakdowns
فروباشی روانی
sociopsychological
اجتماعی- روانی
mentally
از نظر روانی
sanity
سلامت روانی
psychopaysical
روانی- فیزیکی
stress
فشار روانی
psychiatry
پزشکی روانی
stresses
فشار روانی
stressing
فشار روانی
psychopaths
بیمار روانی
psychopathy
اختلالات روانی
psychopathy
معالجه روانی
psychoanalysis
تحلیل روانی
liquid limit
مرز روانی
liquid limit test
ازمون حد روانی
psychopharmacology
داروشناسی روانی
psychosexual
روانی- جنسی
psychosocial
روانی- اجتماعی
psyho
بیمار روانی
psychotherapy
درمان روانی
gift of the gab
روانی زبان
psychosurgery
جراحی روانی
psychopath
بیمار روانی
neuroses
اختلال روانی
neurosis
اختلال روانی
fluidity
روانی بیان
mental element of crime
عنصر روانی جرم
depth psychology
تجزیه و تحلیل روانی
california psychological inventory
پرسشنامه روانی کالیفرنیا
neuropsychiatric
مرض روانی و عصبی
neuropsychiatric
درمان روانی عصبی
facility
وسیله تسهیل روانی
psychological warfare
عملیات جنگ روانی
mental measurement
اندازه گیری روانی
organic mental disorder
اختلال روانی عضوی
pgr
بازتاب گالوانیکی- روانی
stressable
<adj.>
فشار روانی پذیر
stresses
تنش جسمانی- روانی
psychopathologist
اسیب شناس روانی
nervous breakdown
واماندگی روانی
[پزشکی]
psychonomics
محیط شناسی روانی
reflux condenser
چگالنده باز روانی
nervous breakdown
درماندگی روانی
[پزشکی]
stressing
تنش جسمانی- روانی
psychomotor tests
ازمونهای روانی- حرکتی
stress
تنش جسمانی- روانی
psychosomatic disease
بیماری روانی- تنی
viscosity
ناروانی کند روانی
to speak with f.
به روانی سخن گفتن
stress tolerance
تحمل فشار روانی
psychopathology
اسیب شناسی روانی
reflux column
ستون باز روانی
reagent
موضوع ازمایش روانی
psychotherapeutic
وابسته بدرمان روانی
nervous breakdown
ناتوانی روانی
[پزشکی]
psychopath
مبتلا بامراض روانی
psychopaths
مبتلا بامراض روانی
phrenology
جمجمه شناسی روانی
psychomotor retardation
کندی روانی- حرکتی
psychodynamics
پویش شناسی روانی
psychogalvanic reflex
بازتاب گالوانیکی- روانی
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
psychodrama
نقش گزاری روانی
psychomotor agitation
بیقراری روانی- حرکتی
psi ability
توانایی فرا روانی
psychodiagnostics
ابزارهای تشخیص روانی
psychic determinism
علیت گرایی روانی
psychologism
پیروی از اصول روانی
psychasthenia
خستگی روانی بی تصیمی
psychogalvanic response
پاسخ گالوانیکی- روانی
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
psychognosis
تحقیقات روانی روان پژوهش
psychognosy
تحقیقات روانی روان پژوهش
mental deficiency
عقب ماندگی روانی وفکری
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
psychoneural parallelism
توازی نگری روانی- عصبی
acute stress reaction
واکنش حاد فشار روانی
post traumatic stress disorder
اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychopathology
علم اسیب شناسی روانی
cathectic
وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
psychergograph
دستگاه اندازه گیری کار روانی
illinois test of psycholinguistic
ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
dsm
راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
psychoneurosis
ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
schizoid
مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
psychosurgery
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
How does he
[she]
tick?
او
[مرد ]
[زن]
چطور
[از نظر روانی]
عمل میکند؟
depressions
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
consolidation psychological operation
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
depression
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
interiorly
از درون
inside
درون
insides
درون
cores
درون
endogenous
درون زا
reentrant
درون رو
endocarp
درون بر
inward
درون
interior
درون
core
درون
ben
درون
inly
از درون
abintra
از درون
inhaul line
درون کش
interiors
درون
internally
از درون
inbound
به درون
in the recesses of the heart
در درون دل
subversion
نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
strategic
استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
endomorph
درون دگرگون
endolymph
درون- لنف
endocardium
درون شامه دل
endogamous
درون همسری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com