English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
English Persian
interpolate درون یابی کردن
interpolated درون یابی کردن
interpolates درون یابی کردن
interpolating درون یابی کردن
Other Matches
interpolation درون یابی
interpolations درون یابی
involution توان یابی قوه یابی
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
calibrate تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ranging مسافت یابی کردن
spots مسافت یابی کردن
direction finding سمت یابی کردن
sounds عمق یابی کردن
spot مسافت یابی کردن
sound عمق یابی کردن
sounded عمق یابی کردن
soundest عمق یابی کردن
traces رد یابی کردن نشان
trace رد یابی کردن نشان
direction finding جهت یابی کردن
extrapolated برون یابی کردن
plumb ژرف یابی کردن
extrapolate برون یابی کردن
extrapolates برون یابی کردن
extrapolating برون یابی کردن
traced رد یابی کردن نشان
locating مستقر ساختن مکان یابی کردن
located مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate مستقر ساختن مکان یابی کردن
range sensing تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
fullest پر کردن درون چیزی تا حد امکان
subverts درون واژگون سازی کردن
subverted درون واژگون سازی کردن
full پر کردن درون چیزی تا حد امکان
subverting درون واژگون سازی کردن
subvert درون واژگون سازی کردن
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
feeds مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feed مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
cold boot روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
report program generator زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
surveys زمینه یابی
obstacle sense حس مانع یابی
positioning موقع یابی
i. and evdevolution توان یابی
sourcing منابع یابی
position finding موقعیت یابی
interpolations میان یابی
orientate جهت یابی
direction finding جهت یابی
error detection خطا یابی
fault detection عیب یابی
factoring عامل یابی
quadricycle چهارچرخه یابی
attainments دست یابی
cost finding ارزش یابی
attainment دست یابی
orientates جهت یابی
orientating جهت یابی
range finding مسافت یابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
fault diagnosis عیب یابی
fault finding عیب یابی
signal detection علامت یابی
interpolation میان یابی
extrapolations برون یابی
goniometry زاویه یابی
acquisition هدف یابی
extrapolation برون یابی
trapping غلط یابی
castaways عمق یابی
achievements دست یابی
castaway عمق یابی
levelling ارتفاع یابی
debugger اشکال یابی
termination پایان یابی
edgings حاشیه یابی
edging حاشیه یابی
mark sensing نشان یابی
acquisitions هدف یابی
access دست یابی
accessed دست یابی
accesses دست یابی
accessing دست یابی
locations مکان یابی
achievement دست یابی
troubleshooting اشکال یابی
insinuation رخنه یابی
addressing نشانی یابی
survey زمینه یابی
localization موضع یابی
marketing بازار یابی
fringing ریشه یابی
summation مجموع یابی
surveyed زمینه یابی
ranging مسافت یابی
patterning طرح یابی
matchmaking زوج یابی
troubleshooting عیب یابی
location مکان یابی
calibration خصلت یابی
orientation جهت یابی
direction finding aerial انتن جهت یابی
continuous levelling تراز یابی پیوسته
survey tests ازمونهای زمینه یابی
performance evaluation ارز یابی کارایی
ranging pole شاخصهای مسافت یابی
random processing با دست یابی تصادفی
radio direction finding جهت یابی بی سیم
excitor عصب یابی محرک
item scaling مقیاس یابی پرسشها
parallel access با دست یابی موازی
job costing هزینه یابی کار
extender board وسیله عیب یابی
frigid manners اطوارخنک یابی مزه
target aquisition سیستم هدف یابی
flash ranging مسافت یابی نوری
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
absurdities test ازمون مهمل یابی
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
cost centre مرکز هزینه یابی
marginal costing هزینه یابی نهایی
marginal costing هزینه یابی نهائی
aerial target aquisition هدف یابی هوایی
locate mode باب مکان یابی
localization of function موضع یابی کارکرد
acoustic minehunting مین یابی صوتی
direction finding station پست جهت یابی
cost unit واحد هزینه یابی
maximum direction finding جهت یابی حداکثر
attitude survey زمینه یابی نگرش
detailing یات و مسیر یابی
sound ranging مسافت یابی صوتی
space orientation موقعیت یابی فضایی
detail یات و مسیر یابی
quick access با دست یابی تند
costing and pricing هزینه یابی و قیمت گذاری
echo sounding عمق یابی انعکاس صوت
dumb barge کرجی بی بادبان یابی موتور
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
disinterestedly ازروی بی طرفی یابی علاقگی
inelegantly ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
an unerring aim نشان درست یابی خطا
knotty pate ادم خرف یابی کله
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
snipping ادم کوچک یابی اهمیت
tomnoddy ادم خرف یابی کله
snip ادم کوچک یابی اهمیت
eventration جنین بی شکم یابی روده
snipped ادم کوچک یابی اهمیت
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
high frequency radio direction finding جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
in suspense درحال تعطیل یابی تکلیفی معلق
quadrantal مربوط به اشتباه در دستگاه جهت یابی
contumeliously ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
quadrantal points نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
flash ranging location تعیین محل هدفها با مسافت یابی نوری
there is no royal road to learning <proverb> تن به دود چراغ و بی خوابی ننهادی هنر کجا یابی
ES IS امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
landscaping جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscapes جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscape جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
landscaped جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است
cores درون
interiorly از درون
core درون
endocarp درون بر
inbound به درون
endogenous درون زا
in the recesses of the heart در درون دل
interiors درون
ben درون
inward درون
reentrant درون رو
internally از درون
inhaul line درون کش
interior درون
insides درون
inside درون
inly از درون
abintra از درون
talented درون داشت
ingrowing درون رویان
endomorph درون دگرگون
endolymph درون- لنف
insight درون بینی
endogeny درون زایی
endogenous variable متغیر درون زا
talent درون داشت
endogenous درون زاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com