English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (2 milliseconds)
English Persian
arrear درپشت
Other Matches
from f.to son پشت درپشت
dead ahead <idiom> درست درپشت ،قبل
postaxial درپشت محور بدن
pubescence رویش مو درپشت زهار
endorse درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsed درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsing درپشت سندنوشتن امضا کردن
hand down پشت درپشت چیزی رارساندن
endorses درپشت سندنوشتن امضا کردن
improver لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
dress improver لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
nails حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nailed حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
half bound درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com