English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
English Persian
half bound درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
Other Matches
aparejo نوعی پالان چرمی یا پارچهای
cloth روکش پارچهای
haversack کیسه پارچهای
haversacks کیسه پارچهای
cloths روکش پارچهای
list slippers کفش پارچهای
hardback جلد پارچهای
hardbacks جلد پارچهای
to hem a cloth لبه پارچهای راتوگذاشتن
corporale پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
intervale پارچهای از زمین پست درمیان تپههای یا در کناررودها
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
gaiter پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
cleans مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleanest مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleaned مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
beige پارچهای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
gaiters پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
trampoline مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
trampolines مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
gremial پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
saris ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
sari ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
gobo نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
wet bulb termometere ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
tie بند پارچهای جلیقه نجات بند
ties بند پارچهای جلیقه نجات بند
velure پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
arrear درپشت
from f.to son پشت درپشت
postaxial درپشت محور بدن
dead ahead <idiom> درست درپشت ،قبل
pubescence رویش مو درپشت زهار
endorse درپشت سندنوشتن امضا کردن
hand down پشت درپشت چیزی رارساندن
endorsing درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorses درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsed درپشت سندنوشتن امضا کردن
improver لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
dress improver لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
nailed حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
leathern چرمی
leatherly چرمی
leathery چرمی
holsters جلد چرمی
bullwhip شلاق چرمی
leather قیش چرمی
taws تازیانه چرمی
leather belt تسمه چرمی
leather بند چرمی
medicine ball توپ چرمی
valises کیسه چرمی
valise کیسه چرمی
leather چرمی کردن
strap بند چرمی
jerkin نیمتنه چرمی
straps بند چرمی
jerkins نیمتنه چرمی
kid gloves دستکش چرمی
holster جلد چرمی
lederhosen شلوار چرمی [پوشاک و مد]
shiner کفش چرمی برقی
leathers لباس چرمی محافظ
cf مخفف جلد چرمی
leather pants {pl} [American] شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather trousers {pl} شلوار چرمی [پوشاک و مد]
gasket واشر مقوایی یا چرمی
gaskets واشر مقوایی یا چرمی
blackjack چماق یا شلاق چرمی
finger tab دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
sweatbands نوار چرمی دور کلاه
sweatband نوار چرمی دور کلاه
jerkins کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
jerkin کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
portfolio کیف چرمی بزرگ مقام
portfolios کیف چرمی بزرگ مقام
palm and needle کفه چرمی ملوانی و سوزن
holsters در جلد چرمی قرار دادن
holster در جلد چرمی قرار دادن
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
butting حلقه چرمی دور دستگیره پارو
welts حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
armguard قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
welt حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
keeper تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
trap فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
keepers تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
sporran چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
crupper تکه چرمی که به پشت زین بسته میشود واز زیر دم اسب میگذرد
sabretache خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
holster جلد چرمی هفت تیر وتپانجه جلد
holsters جلد چرمی هفت تیر وتپانجه جلد
attache case کیف اداری [کیف جعبه ای دستی چرمی]
brief case [briefcase] کیف اداری [کیف جعبه ای دستی چرمی]
portfolio کیف چرمی [کیف کاغذ ]
straps تسمه تسمه چرمی نوار
strap تسمه تسمه چرمی نوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com