Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
to goon a wild goose chase
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
Other Matches
kentish fire
محلهای پی درپی وجمعی نمایشهای پی درپی وگروهی
successive
پی درپی
consecutive
پی درپی
continuate
پی درپی
continual
پی درپی
after
درپی
vomiturition
قی پی درپی
continuum
پی درپی
hand running
پی درپی
what is he seeking?
درپی چیست
batters
پی درپی زدن
trilcgy
سه تراژدی پی درپی
batter
پی درپی زدن
steadied
پی درپی مداوم
fusillade
اتش پی درپی
steadies
پی درپی مداوم
steadiest
پی درپی مداوم
steady
پی درپی مداوم
steadying
پی درپی مداوم
harass
حملات پی درپی کردن
flux
گداز تغییرات پی درپی
insufflate
پی درپی روح دمیدن در
crepitate
انفجار پی درپی کردن
no end
<idiom>
پی درپی بدون توقف
one after a
یکی درپی دیگری
attend
درپی چیزی بودن
attending
درپی چیزی بودن
attends
درپی چیزی بودن
harasses
حملات پی درپی کردن
prowls
درپی شکار گشتن
bobbles
پی درپی اشتباه کردن
scrounge around
<idiom>
درپی چیزی گشتن
hand on
پی درپی وبتواترچیزی را رساندن
bobble
پی درپی اشتباه کردن
prowl
درپی شکار گشتن
prowled
درپی شکار گشتن
prowling
درپی شکار گشتن
drive volley
ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
pelted
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
pelts
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
turkey
3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
pelt
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
turkeys
3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
keep on at a person
کسی را با سرزنش وتقاضاهای پی درپی بستوه اوردن
bottom bouncing
ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
to thrash out the truth
حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
nurse
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
power 0
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
nurses
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
weaves
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weave
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
plutonic theory
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
سان رفتن رژه رفتن محل سان
chirruping
جیک جیک پی درپی
chirrup
جیک جیک پی درپی
chirruped
جیک جیک پی درپی
chirrups
جیک جیک پی درپی
shrinks
اب رفتن
snipped
کش رفتن
retire
پس رفتن
abstracting
کش رفتن
snipping
کش رفتن
to pair off
رفتن
shrink
اب رفتن
abstracts
کش رفتن
to make ones getaway
در رفتن
putters
ور رفتن
shrinking
اب رفتن
abstract
کش رفتن
retires
پس رفتن
going
رفتن
snook
کش رفتن
puttering
ور رفتن
puttered
ور رفتن
putter
ور رفتن
to go back ward
پس رفتن
to go backward
پس رفتن
go
رفتن
sink
ته رفتن
goes
رفتن
regressing
پس رفتن
regresses
پس رفتن
regressed
پس رفتن
regress
پس رفتن
to foot it
رفتن
to get away
رفتن
sinks
ته رفتن
to get one's monkey up
از جا در رفتن
twiddling
ور رفتن
twiddles
ور رفتن
twiddled
ور رفتن
twiddle
ور رفتن
meddles
ور رفتن
meddled
ور رفتن
to get over
رفتن از
meddle
ور رفتن
to go bang
در رفتن
swipe
کش رفتن
swiped
کش رفتن
admitting
رفتن
admits
رفتن
to fly off
در رفتن
retrograde
پس رفتن
swiping
کش رفتن
gangs
رفتن
retract
تو رفتن
to go to the bottom
ته رفتن
filch
کش رفتن
filched
کش رفتن
filches
کش رفتن
filching
کش رفتن
to hang back
پس رفتن
to boil over
سر رفتن
retracted
تو رفتن
retracting
تو رفتن
retracts
تو رفتن
admit
رفتن
to flow over
سر رفتن
to fall short
کم رفتن
to fall away
پس رفتن
to go to mess
رفتن
to do out of
کش رفتن
to do a guy
در رفتن
to d.deep in to
فر رفتن در
gang
رفتن
to fall away
رفتن
nim
کش رفتن
to break loose
در رفتن
niggle
ور رفتن
to peter out
پس رفتن
niggled
ور رفتن
niggles
ور رفتن
to skirt along the coast
رفتن
snitches
کش رفتن
short-changing
کش رفتن
short-changes
کش رفتن
short-changed
کش رفتن
short-change
کش رفتن
to take to ones heels
در رفتن
betake
رفتن
bleneh
پس رفتن
receded
پس رفتن
recede
پس رفتن
make off
در رفتن
snitching
کش رفتن
snitched
کش رفتن
snitch
کش رفتن
pilfers
کش رفتن
pilfering
کش رفتن
pilfered
کش رفتن
break loose
در رفتن
pilfer
کش رفتن
mog
رفتن
recedes
پس رفتن
receding
پس رفتن
to sleep fast
رفتن
jauk
ور رفتن
hang around
ور رفتن
pullback
پس رفتن
departure
رفتن
crawl
رفتن
glom on to
کش رفتن
hedge
در رفتن
To go
رفتن
go off
در رفتن
go over
به ان سو رفتن
hedges
در رفتن
hedged
در رفتن
departures
رفتن
crawled
رفتن
crawls
رفتن
fall into a rage
از جا در رفتن
to whisk away or off
رفتن
snip
کش رفتن
fribble
ور رفتن
to run off
در رفتن
escalating
از دست رفتن
escalated
از دست رفتن
to go forward
پیش رفتن
plunge
شیرجه رفتن
traipsed
راه رفتن
to go off
بیرون رفتن
traipsing
راه رفتن
wade
بسختی رفتن
to go on foot
پیاده رفتن
nosedive
شیرجه رفتن
traipses
راه رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com