Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (1 milliseconds)
English
Persian
to make a hand of anything
درکاری کامیاب شدن
Other Matches
on the house
<idiom>
مجاز درکاری
to p with a task
درکاری پشت کارداشتن
to be to blame for something
مقصر درکاری بودن
in the swim
<idiom>
درکاری فعالیت داشتن
duumvirate
اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
To be an old hand at something.
درکاری سابقه وتجربه داشتن
sink or swim
<idiom>
افت وخیز درکاری داشتن
turn the trick
<idiom>
درکاری که میخواست موفق شدن
to come to the fore
قسمت مهم درکاری داشتن
To put obstacles in the way.
سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
let it rip
<idiom>
انجام بیش از اندازه چیزی ،گیرافتادن درکاری
To put money into somethings.
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
gallio
ماموریاشخصی که ازدخالت درکاری که بیرون ازصلاحیت اوست خود داری
prosperous
کامیاب
throve
کامیاب شد
successful
کامیاب
succeeder
کامیاب
towardly
کامیاب نرم
to miss fire
کامیاب نشدن
to come through
کامیاب شدن
to pull through
کامیاب شدن
succeeded
کامیاب شدن
palmy
برجسته کامیاب
speeding
کامیاب بودن
speeds
کامیاب بودن
succeed
کامیاب شدن
succeeds
کامیاب شدن
speed
کامیاب بودن
to get away with
درهرکوششی کامیاب شدن
he had no success
کامیاب یاموفق نشد
prospering
کامیاب شدن پیشرفت کردن
god speed you
کامیاب شوید موفق باشید
to make one's
در کار خود کامیاب شدن
prosper
کامیاب شدن پیشرفت کردن
prospered
کامیاب شدن پیشرفت کردن
thriving
رونق یافتن کامیاب شدن
thrives
رونق یافتن کامیاب شدن
thrived
رونق یافتن کامیاب شدن
thrive
رونق یافتن کامیاب شدن
prospers
کامیاب شدن پیشرفت کردن
the same shall succeed
انانی که شکیبایی دارندهمان ها کامیاب خواهند شد
he is sanguine of success
خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
he prospered in his business
در کار خود کامیاب شد کارش رونق گرفت
to strike oil
کامیاب شدن موفق شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com