Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (2 milliseconds)
English
Persian
I was standing at the street corner .
درگوشه خیابان ایستاده بودم
Other Matches
i had scarely arrived
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
vertical retort tar
قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
corner
درگوشه انداختن
cornering
درگوشه انداختن
corners
درگوشه انداختن
crows foot
چین درگوشه چشم
bystreet
خیابان کناری خیابان فرعی
To live a seeluded life.
درگوشه تنهائی بسر بردن
filler weld
جوشهائیکه درگوشه تماس دو نقطه جوش شونده قرار میگیرند
standing
ایستاده
static
ایستاده
standing start
استارت ایستاده
semierect
نیمه ایستاده
on stilts
بالا ایستاده بل
offhand
تیراندازی ایستاده
standee
شخص ایستاده
standing wave
موج ایستاده
stationary wave
موج ایستاده
stationary state
حالت ایستاده
he is on his legs
بر پا ایستاده است
stationary
لایتغیر ایستاده
upright spin
چرخش ایستاده
stalled tank
تانک ایستاده
was:iwas
من بودم
i was up late last night
بودم
i was under his roof
او بودم
standup goalie
دروازه بانی ایستاده
erectly
بطور ایستاده یا عمودی
quasi stationary state
شبه حالت ایستاده
stand up
روی پا ایستادن ایستاده
stand-up
روی پا ایستادن ایستاده
perpendicular
ستون وار ایستاده
statically
در حال ایستاده یا ساکن
to set
گذاشتن
[در حالت ایستاده]
if i were
اگر من بودم
i was in the garden
در باغ بودم
i was on the watch for it
مراقب ان بودم
i was under his roof
مهمان او بودم
i passed an uneasy night
ناراحت بودم
corner-post
[پایه ایستاده در سنگ نبش]
step through method
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
kick turn
دور زدن در حالت ایستاده
to set
جای دادن
[در حالت ایستاده]
offhand position
حالت ایستاده در تیر اندازی
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
the wall
پشت دیوارایستاده بودم
had i seen him
اگر من او را دیده بودم
i had been caught
گرفته شده بودم
were i in his skin
اگر بجای او بودم
i wish i were
کاش من مرغی بودم
i was about to go
در شرف رفتن بودم
i was absent for a while
یک مدتی غایب بودم
i would i were a child
ای کاش بچه بودم
i was under theimpression that
به این عقیده بودم که ...
I was so tired that …
آنقدر خسته بودم که ...
pointsman
عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
I happened to be there when ….
اتفاقا" من آنجا بودم وقتیکه …
If I were in your place. . .
اگر بجای شما بودم …
were i in your place
اگر جای شما بودم
in my raw youth
در روزگارجوانی که خام وناازموده بودم
i was in an awkword p
بد جوری گیر کرده بودم
If I were you. IF I were in your shoes.
اگر جای شما بودم
I was an eye witness to what happened.
من حاضر وناظر وقا یع بودم
I told you , didnt I ?
من که بتو گفتم ( گفته بودم )
I was waist deep in water .
با کمر درآب فرورفته بودم
if i were you
اگر من جای شما بودم
How was I supposed to know . After all I didnt have a crystal ball.
مگر کف دستم را بو کرده بودم.
I wish I were rich .
کاش ( کاشکی ) پولدار بودم
I was sound asleep when he knocked.
وقتیکه در زد غرق خواب بودم
I saw it for myself . I was an eye –witness
خودم شاهد قضیه بودم
I had no choice ( alternative ) but to marry her .
محکوم بودم که با اوازدواج کنم
witness stand
محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
ashlering
[مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
chest roll
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
I was up all night in my bed.
من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
he undid what i had done
انچه من رشته بودم او پنبه کرد
i was the second to speak
دومین کسی که سخن گفت من بودم
u.sings
[ and+]
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
the taxis are on their rank
اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.
من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
i was not my self
از خود بیخود شده بودم بهوش نبودم
vorticel
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
joystick
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joysticks
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
I have been deceived in you .
درمورد تو گول خورده بودم ( آن نبودی که فکر می کردم )
I was absolutely infuriated.
کارد میزدی خونم در نمی آمد
[بی نهایت عصبانی بودم]
pavements
کف خیابان
roadbed
کف خیابان
road
خیابان
avenue
خیابان
road bridge
پل خیابان
avenues
خیابان
lane
خیابان
lanes
خیابان
avenuse
خیابان
roads
خیابان
streets
خیابان
pavement
کف خیابان
street
خیابان
St
خیابان
SS
خیابان
up the street
بالای خیابان
At the end of the street.
درته خیابان
Fleet Street
خیابان فلیت
Downing Street
خیابان داونینگ
the open of a street
دهنه خیابان
roadways
وسط خیابان
avenues
خیابان اصلی
parkway
خیابان مشجر
parkway
خیابان درختدار
asphaltum
قیر خیابان
alley
خیابان کوچک
runways
خیابان پرواز
carriage drive
خیابان پارک
asphalt
قیر خیابان
drive way
جاده خیابان
runway
خیابان پرواز
avenue
خیابان اصلی
alleys
خیابان کوچک
alleyways
خیابان کوچک
road
طریق خیابان
stop street
خیابان فرعی
slum
خیابان پرجمعیت
slums
خیابان پرجمعیت
roads
طریق خیابان
street lighting
روشنایی خیابان
roadway
وسط خیابان
kennel
جوی مجرای اب خیابان
bituminous road
جاده یا خیابان اسفالت
main drag
<idiom>
مهمترین خیابان شهر
It's one-way street.
آن خیابان یک طرفه است.
trolley
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
kennels
جوی مجرای اب خیابان
to stroll through the streets
در خیابان ها قدم زدن
cardo
خیابان اصلی
[در رم باستان]
The store across the street.
فروشگاه آنطرف خیابان
road traffic
رفت و امد خیابان
in normal situations on public roads
در ترافیک معمولی خیابان
tram
[British E]
قطار برقی خیابان
tramcar
[British E]
قطار برقی خیابان
streetcar
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
trolleycar
[American E]
[old-fashioned]
قطار برقی خیابان
toby
خیابان جاده اصلی
to lay out
خیابان بندی کردن
street lightning
روشنی راه و خیابان
road side
کنار جاده یا خیابان
crossroads
تقاطعدر جاده یا خیابان
lay out
نقشه خیابان بندی
a low-traffic road
خیابان کم رفت و آمد
road traffic
امد وشد خیابان
orderly bin
صندوق زباله در خیابان
The cab neared
[approached]
20th Street.
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
roadways
وسط خیابان زمین جاده
avenuse
خیابان وسیع راهرو باغ
glades
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
roadway
وسط خیابان زمین جاده
Where does this street lead on to ?
این خیابان یکجا می خورد ؟
glade
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
macadam
سنگ فرش کردن خیابان
curbstone
سنگ جدول پیاده رو خیابان
street gutter
نهر کنار خیابان و راه
to pave the street with stone
خیابان را سنگ فرش کردن
i walked a cross the street
از این سر خیابان قدم زدم به ان سر
jaywalk
با بی توجهی از وسط خیابان راه رفتن
double-parks
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
street traffic
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
to walk around the block
دور بلوک خیابان راه رفتن
traffic on public roads
رفت و آمد
[مثال در جاده یا خیابان]
double park
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
sagfety island
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
double-park
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parked
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
double-parking
نگاهداشتن اتومبیل در دوردیف در کنار خیابان
erfuge
پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
drinking fountains
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن
drinking fountain
محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن
safety island
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
traffic island
بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
boulevard
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
boulevards
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
islands
محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره
island
محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره
street offences
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
jaywalker
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalkers
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
crosswalk
محل میخکوبی شده یا خط کشی شده عرض خیابان مخصوص عبور پیاده
vertical sand drainage
زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
road traffic
ترافیک جاده ترافیک خیابان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com