English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
English Persian
out دریافت کننده سرویس
out- دریافت کننده سرویس
outed دریافت کننده سرویس
Search result with all words
hand out حریف دریافت کننده سرویس
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
Other Matches
subscribing افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
America Online بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
getter دریافت کننده
receivers دریافت کننده
receiver دریافت کننده
payees دریافت کننده
payee دریافت کننده
recipients دریافت کننده
recipient دریافت کننده
payees دریافت کننده وجه
consignee دریافت کننده محموله
payees دریافت کننده پول
payee دریافت کننده وجه
payee دریافت کننده پول
pass reciever دریافت کننده مجاز پاس
flat pass پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
suicide pass پاس به دریافت کننده از پشت سرش
cut block سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
hitches کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitched کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitch کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitching کامل کردن پاس به دریافت کننده
broadcasts شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
goes نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
go نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
broadcast شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
answering زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answered زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answers زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
primary reciever دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
answer زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
hitches نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitching نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
floods بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
hitch نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
flood بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
hitched نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
flooded بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
point of presence شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
let سرویس خطا سرویس بد
lets سرویس خطا سرویس بد
letting سرویس خطا سرویس بد
lob serve سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
DSR سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checked حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledges 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
cryptoperiod زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
serviced سرویس
medical response dog سگ سرویس
assistance dog سگ سرویس
after sales service سرویس
service سرویس
service line خط سرویس
service dog سگ سرویس
in خط سرویس
in- خط سرویس
centermark خط سرویس
underhand service سرویس ساده
serviced سرویس کردن
serviced بنگاه سرویس
service سرویس کردن
service بنگاه سرویس
lubritorium چاله سرویس
cannon balls سرویس چکشی
cooking set سرویس پخت و پز
service area منطقه سرویس
service echelon ردههای سرویس
service over خطای سرویس
service stairs پلکان سرویس
sevice kick ضربه سرویس
short service line خط سرویس کوتاه
telephone service سرویس تلفن
windmill service سرویس چکشی
ace امتیاز سرویس
cannon ball سرویس چکشی
aces امتیاز سرویس
truckline سرویس باربری
side out خطای سرویس
after sales service سرویس خدماتی
kick serve سرویس پیچشی
information service سرویس اطلاعاتی
backcourt پشت خط سرویس
american twist سرویس چرخشی
air line سرویس هوایی
hand out خطای سرویس
aditional service سرویس اضافی
letting سرویس خطا
lets سرویس خطا
half court زمین سرویس
let سرویس خطا
out- نوبت سرویس اسکواش
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
out نوبت سرویس اسکواش
hand in سمت زمین سرویس
outed نوبت سرویس اسکواش
on line information service سرویس اطلاعاتی مستقیم
out of hand serve سرویس پایین دست
service court محل فرود سرویس
service ace امتیاز سرویس تنیس
field service پشتیبانی سرویس رزمی
side out خراب کردن سرویس
change of service تعویض سرویس والیبال
duplicate service سرویس خدماتی دوبله
dow jones/retrieval service سرویس خبری دو جونز
hook service سرویس برگردان والیبال
in side سمت سرویس زمین
tea sets سرویس چای خوری
intelligent building [ساختمانی با سرویس هوشمند]
tea services سرویس چای خوری
tea service سرویس چای خوری
cumpuserve سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
tea set سرویس چای خوری
customer service technician تکنسین سرویس مشتری
servicing سرویس کردن خودروها
wide area telephone service سرویس تلفنی گسترده
left court زمین سرویس سمت چپ
communications server سرویس دهنده مخابراتی
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
interrupt serrice routine روال سرویس وقفه
bibliographic retrieval service سرویس بازیابی کتابشناسی
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
odd court زمین سرویس سمت چپ
railroad service سرویس راه اهن
army service area منطقه سرویس نیروی زمینی
hand out خراب کردن سرویس اسکواش
half court قسمت سرویس زمین تنیس
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand in سمت زمین سرویس اسکواش
right court زمین سرویس سمت راست
supplying تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
service court محل فرود سرویس اسکواش
replenishing سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishes سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenished سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenish سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
no-man's land منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
ad court زمین سرویس سمت چپ تنیس
Service Included سرویس حساب شده است.
in side سمت سرویس زمین اسکواش
deuce court زمین سرویس سمت راست تنیس
Is service included? آیا سرویس حساب شده است؟
self service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
down خطای سرویس توپ خارج از بازی
prestel سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
self-service بدون مسئول توزیع سلف سرویس
travel agent بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agents بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
service line حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
replacement bus service سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
replacement service سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
third شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
toss a coin for choice of service of cou شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
principals قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
thirds شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
principal قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
bundling دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundles دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundle دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
names کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
name کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
throw باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
dial up service سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
throws باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
dialup سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
teleinformatic services هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
telesoftware نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
voices سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voicing سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
public سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
floater هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
percipience دریافت
inception دریافت
receiving دریافت
apprehension دریافت
apprehensions دریافت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com