English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
withholder دریغ کننده
Other Matches
pities دریغ
pity دریغ
pitied دریغ
unsparing بی دریغ
withheld دریغ داشتن
spareable دریغ شده
spare دریغ داشتن
withholds دریغ داشتن
withhold دریغ داشتن
withholding دریغ داشتن
spared دریغ داشتن
inapplocation دریغ از کوشش
mealy-mouthed دریغ دارنده ازراست گویی
mealy mouthed دریغ دارنده ازراست گویی
withold دریغ داشتن مضایقه کردن بازداشتن
to grudge to do a thing بواسطه لجاجت ازکردن کاری دریغ کردن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
doers کننده
refutative رد کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
solvent اب کننده
tracker پی کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
solvents اب کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
doer کننده
rebutter رد کننده
attenuant اب کننده
attacking تک کننده
repudiationist رد کننده
catterer پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
fillet پر کننده
prattfall پچ پچ کننده
noncommittal رد کننده
trackers پی کننده
refutatory رد کننده
prater پچ پچ کننده
commulator یک سو کننده
fillets پر کننده
benders خم کننده
bandwidth یچ کننده
whisperer پچ پچ کننده
refuser رد کننده
bender خم کننده
puffer پف کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
mumbler من من کننده
squelcher له کننده
crepitant خش خش کننده
deletive حک کننده
crusher له کننده
fluxing oil اب کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
mauler له کننده
solver حل کننده
deflective کج کننده
fizzy کف کننده
filler پر کننده
fillers پر کننده
bidders کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
percutient دق کننده
jaberer پچ پچ کننده
thinner کم کننده
skittish رم کننده
syncopator غش کننده
swooner غش کننده
spurner رد کننده
sensor حس کننده
abjurer or abjuror کننده
bidder کننده
surfy کف کننده
squasher له کننده
nullifier باطل کننده
discriminant مشخص کننده
discriminator تفکیک کننده
erective راست کننده
disconnector قطع کننده
evacuant تخلیه کننده
erumpent فوران کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com