Dictiornary-Farsi | دریچه بازدید سوراخ ادم رو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
man hole	دریچه بازدید سوراخ ادم رو


Other Matches

physical inspection	بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
grid	دریچه سوراخ سوراخ
grids	دریچه سوراخ سوراخ
inspection arms	سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
visiting correspondent	نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
and gate	دریچه و دریچه ضرب منطقی
center	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers	سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag	کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather	چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
fenestration	چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights	سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation	عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone	سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sight	سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate	سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
thirl	سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate	ثقبه دار سوراخ سوراخ
pink	سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese	پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
flux valve	دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
millepore	مرجان سوراخ سوراخ
swage block	قالب سوراخ سوراخ
cancellate	سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles	سوراخ سوراخ کردن
cancellous	سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated	سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle	سوراخ سوراخ کردن
examines	بازدید
revisions	بازدید
surveying	بازدید
visited	بازدید
visits	بازدید
inspection	بازدید
examining	بازدید
revision	بازدید
reviewing	بازدید
reviewed	بازدید
review	بازدید
examine	بازدید
reviewal	بازدید
visit	بازدید
examined	بازدید
reviews	بازدید
controlling	بازدید
control	بازدید
controls	بازدید
breaches	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach	سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
reconnoitered	بازدید کردن
inspection shaft	میله بازدید
reconnoitering	بازدید کردن
reconnoiters	بازدید کردن
inspection well	چاه بازدید
revisits	بازدید کردن
revisiting	بازدید کردن
visits	بازدید دیدار
revisited	بازدید کردن
examined	بازدید کردن
inspection gallery	دالان بازدید
examining	بازدید کردن
home visit	بازدید خانواده
examines	بازدید کردن
revisit	بازدید کردن
reconnoitre	بازدید کردن
destination inspection	بازدید در مقصد
spot checks	بازدید در محل
visitors	بازدید کننده
spot check	بازدید در محل
visitor	بازدید کننده
reconnoiter	بازدید کردن
personnel monitoring	بازدید پرسنلی
surveys	بازدید کردن
to return a visit	بازدید کردن
surveyed	بازدید کردن
see over	بازدید کردن
certificate of survey	گواهی بازدید
man hole	چاهک بازدید
location survey	بازدید در محل
reconnoitred	بازدید کردن
inspection	بازدید معاینه
boarding visit	بازدید پس دادن
boarding call	دعوت به بازدید
boarding call	بازدید رسمی
reconnoitres	بازدید کردن
reconnoitring	بازدید کردن
barrier inspection	بازدید ازموانع
visited	بازدید دیدار
visit	بازدید دیدار
examine	بازدید کردن
survey	بازدید کردن
official visit	بازدید رسمی فرمانده
visit of courtesy	بازدید رسمی نظامی
check out equipment	وسایل بازدید محل
reviews	بازدید انتقاد کردن
perambulation	دور زنی بازدید
man hole	دهانه بازدید ادم رو
drop by <idiom>	بازدید از کسی با جایی
reviewed	بازدید انتقاد کردن
surveys	بررسی کردن بازدید
afterflight inspection	بازدید بعد از پرواز
visitors from abroad	بازدید کنندگان خارجی
reconnaissance	بازدید مقدماتی اکتشاف
to rehash something	وضعیتی را بازدید کردن
review	بازدید انتقاد کردن
barrier inspection	بازدید کنار جاده
monitors	بازدید کار دستگاه
annual general inspection	بازدید عمومی سالیانه
to revisit an issue	مسئله ای را بازدید کردن
monitor	بازدید کار دستگاه
survey	بررسی کردن بازدید
to revisit the situation	وضعیتی را بازدید کردن
before flight inspection	بازدید قبل از پرواز
monitored	بازدید کار دستگاه
reviewing	بازدید انتقاد کردن
surveyed	بررسی کردن بازدید
to revisit something	بازدید کردن چیزی [مجازی]
inspection gallery	دالان بازرسی گالری بازدید
step in	بازدید مختصر وکوتاهی کردن
refers	مراجعه کردن بازدید مجدد
referred	مراجعه کردن بازدید مجدد
refer	مراجعه کردن بازدید مجدد
gam	گرد امدن بازدید کردن
visit and search	بازدید و تجسس کردن ناو
check off list	برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
to revisit a subject of research	سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
showdowns	چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
to revisit a criminal case [judicial proceedings]	یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
showdown	چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
muster roll	دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
saints	نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saint	نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
looped	دریچه
vent	دریچه
loop	دریچه
hatched	دریچه
scuttles	دریچه
and gate	دریچه و
sluice gate	دریچه
scuttling	دریچه
valves	دریچه
loops	دریچه
snifting valve	دریچه
scuttled	دریچه
vented	دریچه
not or gate	دریچه نا- یا
plungers	بی دریچه
plunger	بی دریچه
or gate	دریچه OR
or gate	دریچه یا
sally port	دریچه
venting	دریچه
not gate	دریچه نا
vents	دریچه
valve	دریچه
scuttle	دریچه
hatches	دریچه
not and gate	دریچه نا- و
floodgate	دریچه سد
valveless	بی دریچه
trap door	دریچه
trapdoor	دریچه
trapdoors	دریچه
ventil	دریچه
lidless	بی دریچه
aperture	دریچه
trap	دریچه
shutters	دریچه
lid	دریچه
shutter	دریچه
sluice	دریچه سد
valvate	دریچه
sluiced	دریچه سد
manhole	دریچه تک رو
gate	دریچه
lids	دریچه
slacker	دریچه
slackers	دریچه
hatch	دریچه
sluices	دریچه سد
gates	دریچه
port	دریچه
manholes	دریچه تک رو
rig the ship	فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
indicator gate	دریچه شاخص
nand gate	دریچه نقیض و
injector valve	دریچه پاشش
drawbridges	دریچه متحرک
drawbridge	دریچه متحرک
float valve	دریچه شناور
flap gate	دریچه یک طرفه
vents	دریچه مخزن
hatch way	دریچه نصف در