English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
Other Matches
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
fifo خروج به ترتیب ورود
gangways محل ورود و خروج از ناو
gangway محل ورود و خروج از ناو
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
i/o دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
deffered entry ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
skin-diving غواصی
skin diving غواصی
diving غواصی
fin کفش غواصی
splash line خط پریدن به اب در غواصی
swin fin کفش غواصی
scuba diving غواصی با وسایل
diving bell الت غواصی
fins کفش غواصی
dry suit لباس غواصی
wet suit لباس غواصی
wet suits لباس غواصی
bootie کفش غواصی
seadopod اطاقک غواصی
dive غواصی کردن
dived غواصی کردن
splash line خط شروع غواصی
air tank کپسول هوای غواصی
snorkeling غواصی بکمک لوله و ماسک
decompression diving غواصی در عمق یا زمان معین
k valve شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
skip breathing حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
no decompression dive غواصی کوتاه مدت یا در عمق کم که به هنگام صعود نیازبه توقف یا مکث در زیر اب ندارد
flux valve دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
diver's flag پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
exhausts خروج
emissions خروج
emission خروج
prolapsus خروج
exhaust خروج
outgo خروج
propulsion خروج
exodus خروج
leakage or breakage خروج
emersion خروج
exits خروج
exit خروج
egress خروج
egression خروج
prolapse of the uterus خروج سیبک
spurted خروج ناگهانی
emissions صدور خروج
outlet مجرای خروج
outlets مجرای خروج
electron affinity انرژی خروج
emission صدور خروج
emergency exit خروج اضطراری
transpiration خروج نفوذ
exit point نقطه خروج
exhaust velosity سرعت خروج
eccentricities خروج از مرکزیت
exhaust valve شیر خروج
work function انرژی خروج
exeat اجازهء خروج
order off حکم خروج
spermatism خروج منی
emergency exit در خروج اضطراری
ingress and egress دخول و خروج
eccentricities خروج از مرکز
eccentricity خروج از مرکزیت
eccentricity خروج از مرکز
logout خروج از سیستم
log off خروج از سیستم
defecation خروج مدفوع
debouchment خروج ازتنگنا
debouch راه خروج
spurt خروج ناگهانی
spurting خروج ناگهانی
ejaculate خروج منی
ejaculated خروج منی
ejaculates خروج منی
ejaculating خروج منی
out flow of capital خروج سرمایه
capital outflow خروج سرمایه
blow out خروج ناگهانی
log out خروج از سیستم
angle of emergence زاویه خروج
order off the field حکم خروج
light spill خروج نور
dump valve شیر خروج
outage راه خروج
outages راه خروج
spurts خروج ناگهانی
exophthalmos خروج تخم چشم
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
gas tight مانع خروج گاز
outer work function انرژی خروج بیرونی
steam tight مانع خروج بخار
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
shells برنامه خروج موقت
clearance outwards مجوز خروج کشتی
exhausts خروج گاز یابخار
exhaust تخلیه کردن خروج
exhaust خروج گاز یابخار
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
shell برنامه خروج موقت
inner work function انرژی خروج درونی
exhausts تخلیه کردن خروج
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
shelling برنامه خروج موقت
out flow of labor خروج نیروی کار
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
infinite حلقهای که خروج ندارد.
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
obturator الات مانع خروج گاز
trap house محل خروج هدفهای متحرک
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
choke ring حلقه مانع خروج گاز
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
exits خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
muzzle energy نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
gate دریچه
trapdoor دریچه
lid دریچه
scuttling دریچه
lids دریچه
not or gate دریچه نا- یا
or gate دریچه یا
gates دریچه
aperture دریچه
lidless بی دریچه
scuttle دریچه
scuttled دریچه
trapdoors دریچه
shutter دریچه
sluiced دریچه سد
sluices دریچه سد
valves دریچه
not gate دریچه نا
not and gate دریچه نا- و
valve دریچه
vents دریچه
shutters دریچه
vent دریچه
scuttles دریچه
or gate دریچه OR
vented دریچه
sluice دریچه سد
and gate دریچه و
venting دریچه
floodgate دریچه سد
slackers دریچه
hatches دریچه
hatched دریچه
trap دریچه
hatch دریچه
plunger بی دریچه
loop دریچه
looped دریچه
loops دریچه
valveless بی دریچه
valvate دریچه
trap door دریچه
ventil دریچه
slacker دریچه
plungers بی دریچه
snifting valve دریچه
port دریچه
sluice gate دریچه
sally port دریچه
manholes دریچه تک رو
manhole دریچه تک رو
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
float valve دریچه شناور
head gate دریچه بالادست سد
escape hatch دریچه فرار
choked دریچه ساسات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com