Total search result: 77 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
at [in] the beginning |
در آغاز [درابتدا ] |
|
|
Search result with all words |
|
activate |
آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله |
activated |
آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله |
activates |
آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله |
activating |
آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله |
enable |
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد |
enable |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
enabled |
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد |
enabled |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
enables |
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد |
enables |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
enabling |
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد |
enabling |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
command |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
commanded |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
commands |
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند |
involve |
آغاز با اجرای یک برنامه |
involves |
آغاز با اجرای یک برنامه |
involving |
آغاز با اجرای یک برنامه |
New Year's Day |
روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است |
time |
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند |
timed |
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند |
times |
1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند |
edit |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
edited |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
basically |
بررسی از نقط ه آغاز همه چیز |
key |
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند |
beginning |
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده |
beginning |
نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار |
beginnings |
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده |
beginnings |
نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار |
housekeeping |
در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر |
root |
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند |
roots |
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند |
gap |
نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی |
gaps |
نوار مغناطسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک داده بعدی |
double |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
doubled |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
doubled up |
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل |
interlude |
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد |
interludes |
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد |
hot |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
hotter |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
hottest |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
applet |
برنامه هایی که از Panel Contral آغاز می شوند |
associated document |
سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند |
associated file |
سیستم عامل به طور خود کار از ابتدای برنامه کار بردی آغاز میکند |
asynchronous |
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد |
B box |
که حاوی آدرس آغاز برنامه است |
azerty keyboard |
روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود |
claim frame |
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه |
delta clock |
مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند |
dte |
وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود |
early foot |
سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی |
interblock gap |
نوار مغناطیسی خالی بین انتهای یک بلاک داده و آغاز بلاک بعدی |
parent program |
برنامه ای که برنامه دیگر را آغاز میکند. |
Startup folder |
پرونده خاص در دیسک سخت که حاوی برنامه هایی است که خودکار اجرا می شوند وقتی که کار ویندوز را آغاز میکند |
to begin again |
از نو آغاز کردن |
to set on foot |
آغاز نهادن |
school age |
سن آغاز تحصیل |
to back up |
با داستانی از اولش درگذشته دور آغاز کردن |
start |
آغاز [ابتدا] [شروع] |
It marked the beginning of a war. |
این آغاز جنگ بود. |
to start from the beginning [to start afresh] |
از آغاز شروع کردن |
I will be instigating [initiating] legal proceedings. |
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد. |
to launch [start] a campaign |
مبارزه ای [مسابقه ای] را آغاز کردن |
to clock in [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
to clock on [British E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
to punch in [American E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
come online <idiom> |
آغاز به کار کردن |
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. |
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود. |
to sail [for] |
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به] |
Mamihlapinatapai |
نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند. |
to be back to square one <idiom> |
دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن |
accommodation date |
تاریخ آغاز و پایان خوابگاه |
starting whistle |
سوت آغاز بازی [ورزش] |
whistle for the start of the second half |
سوت آغاز نیمه دوم بازی |
Partial phrase not found. |