Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
you are mistaken
در اشتباه هستید
Other Matches
range error
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
are
هستید
glitch
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
you're
شما هستید
you're=you are
شما هستید
Where do you come from ?
اهل کجا هستید ؟
you are a nice person
عجب ادمی هستید
Do you know how to play this game ?
این بازی رابلد هستید ؟
This photo does not do you justice.
خودتان از عکستان بهتر هستید
You are 5 years younger than me.
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
how old are you
چندسال دارید چندساله هستید
out of place
<idiom>
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
what is your nationality
ملیت شما چیست از کدام ملت هستید
you are the p of your father
شما کاملا` به پدر خود شبیه هستید
You are a smart cookie.
[American E]
شما آدم باهوشی
[تیزی]
هستید.
[اصطلاح روزمره]
drastic times call for drastic measures
<idiom>
[زمانی که شما فوق العاده بی امید هستید و میخواهید یک تصمیم موثر بگیرید]
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
goofs
اشتباه
in error
<adj.>
اشتباه
jeofail
اشتباه
goofing
اشتباه
incorrectness
اشتباه
inerrant
بی اشتباه
goof
اشتباه
goofed
اشتباه
flounder
اشتباه
floundered
اشتباه
faux pas
اشتباه
clanger
اشتباه
fallacies
اشتباه
fallacy
اشتباه
to put one in the wrong
اشتباه
snafu
اشتباه
fault
اشتباه
floundering
اشتباه
flounders
اشتباه
faults
اشتباه
lap sus
اشتباه
faulted
اشتباه
mistakenness
اشتباه
errors
اشتباه
fumble
اشتباه
fumbled
اشتباه
mistakes
اشتباه
fumbles
اشتباه
overseen
در اشتباه
mistaking
اشتباه
barratry
اشتباه
discrepancy
اشتباه
mix-ups
اشتباه
trip
اشتباه
tripped
اشتباه
trips
اشتباه
mix-up
اشتباه
mix up
اشتباه
wrong
اشتباه
errancy
اشتباه
false
<adj.>
اشتباه
wronging
اشتباه
error
اشتباه
mistake
اشتباه
wrongs
اشتباه
mistaken party
اشتباه کننده
mils trip
اشتباه میلیمی
miscue
اشتباه کردن
metachronism
اشتباه تاریخی
misguidely
از روی اشتباه
misstep
اشتباه درقضاوت
blooper
اشتباه احمقانه
mistake of law
اشتباه حکمی
mistake of fact
اشتباه موضوعی
mistakable
قابل اشتباه
misplay
بازی اشتباه
blunderingly
ازروی اشتباه
boner
اشتباه مضحک
flub
اشتباه احمقانه
dispersion error
اشتباه پراکندگی
deflection error
اشتباه انحراف
as a result of a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
lapsus linguac
اشتباه لپی
deflection error
اشتباه سمتی
dead shot
تیر اشتباه
computational
اشتباه در محاسبه
deflection error
اشتباه سمت
lapsus memoriac
اشتباه یا لغزش
boo boo
اشتباه کاری
malentendu
اشتباه فهمیدن
delivery error
اشتباه در تیراندازی
inadvertently
<adv.>
بطور اشتباه
by accident
<adv.>
بطور اشتباه
by a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
by mistake
<adv.>
بطور اشتباه
wrongly
<adv.>
بصورت اشتباه
phonily
<adv.>
بصورت اشتباه
incorrectly
<adv.>
بصورت اشتباه
faultily
<adv.>
بصورت اشتباه
falsely
<adv.>
بصورت اشتباه
wrongly
<adv.>
بطور اشتباه
phonily
<adv.>
بطور اشتباه
unintentionally
<adv.>
بطور اشتباه
spuriously
<adv.>
بطور اشتباه
spuriously
<adv.>
بصورت اشتباه
unintentionally
<adv.>
بصورت اشتباه
inadvertently
<adv.>
بصورت اشتباه
by accident
<adv.>
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
by a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
by mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
incorrectly
<adv.>
بطور اشتباه
trip up
<idiom>
اشتباه کردن
off the beam
<idiom>
اشتباه ،خطا
I made a mistake . I was wrong.
من اشتباه کردم
to set
از اشتباه دراوردن
to put wise
از اشتباه دراوردن
to make an error
اشتباه کردن
to make a mistake
اشتباه کردن
systematic error
اشتباه سیستماتیک
syntax error
اشتباه ترکیبی
professional misconduct
اشتباه حرفهای
probable error
اشتباه احتمالی
peccant
اشتباه کار
parachronism
اشتباه تاریخی
miswrite
اشتباه نوشتن
make a mistake
<idiom>
اشتباه کردن
faultily
<adv.>
بطور اشتباه
falsely
<adv.>
بطور اشتباه
unmistakable
خالی از اشتباه
typo
اشتباه تایپی
typing error
اشتباه تایپی
to goof up
[American E]
اشتباه کردن
slip of the tongue
<idiom>
اشتباه لپی
to read wrong
اشتباه
[ی]
خواندن
mistakenness
در اشتباه بودن
misconstruing
اشتباه کردن
blundering
اشتباه لپی
blundering
اشتباه بزرگ
goof
اشتباه کردن
blundered
اشتباه کردن
goofed
اشتباه کردن
blundered
اشتباه لپی
blundered
اشتباه بزرگ
goofing
اشتباه کردن
blundering
اشتباه کردن
erroneous
غلط اشتباه
blunder
اشتباه لپی
miscarriage of justice
اشتباه قضایی
faults
تقصیر اشتباه
faulted
تقصیر اشتباه
fault
تقصیر اشتباه
blunders
اشتباه کردن
blunders
اشتباه لپی
blunders
اشتباه بزرگ
goofs
اشتباه کردن
slip up
اشتباه کردن
bloomer
اشتباه احمقانه
disabusing
از اشتباه دراوردن
disabuses
از اشتباه دراوردن
misconstrue
اشتباه کردن
disabused
از اشتباه دراوردن
misconstrued
اشتباه کردن
disabuse
از اشتباه دراوردن
misconstrues
اشتباه کردن
miscalculation
محاسبه اشتباه
miscalculations
محاسبه اشتباه
slip-up
اشتباه کردن
slip-ups
اشتباه کردن
blunder
اشتباه بزرگ
mistook
اشتباه کردن
misprint
اشتباه چاپی
misprints
اشتباه چاپی
oversights
اشتباه نظری
oversight
اشتباه نظری
peccadillos
اشتباه کوچک
miscarriages of justice
اشتباه قضایی
mistaking
اشتباه کردن
blame
اشتباه گناه
inaccuracy
خطا یا اشتباه
bedlam
اشتباه شدید
unerring
اشتباه نشدنی
mistake
اشتباه کردن
fumbles
اشتباه کردن
fumbled
اشتباه کردن
fumble
اشتباه کردن
mistaken
اشتباه کرده
mistakes
اشتباه کردن
slipped
اشتباه کردن
slips
اشتباه لیزی
slips
اشتباه کردن
slipped
اشتباه لیزی
absolute error
اشتباه مطلق
inaccuracies
اشتباه غلط
blunder
اشتباه کردن
peccadillo
اشتباه کوچک
peccadilloes
اشتباه کوچک
fallible
اشتباه کننده
bunglers
اشتباه کار
slip
اشتباه لیزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com