Dictiornary-Farsi | در انتظار نوبت شنا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
on deck	در انتظار نوبت شنا


Search result with all words

queuing theory	نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
Other Matches

One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.	نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
intermit	نوبت داشتن نوبت شدن
attending	انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends	انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend	انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position	وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position	ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
touring	نوبت
tertian fever	نوبت غب
tertian fever	نوبت سه به یک
served	نوبت
intermittence	نوبت
alternation	نوبت
turns	نوبت
serve	نوبت
out of turn	بی نوبت
periodicity	نوبت
heat	نوبت
heats	نوبت
inning	نوبت
tours	نوبت
trick	نوبت
tricked	نوبت
reprise	نوبت
tricking	نوبت
toured	نوبت
tour	نوبت
turn	نوبت
serves	نوبت
intermittent	نوبت دار
prime shift	نوبت اول
trick	نوبت نگهبانی
tricked	نوبت نگهبانی
tricking	نوبت نگهبانی
handouts	نوبت بازی
handout	نوبت بازی
it is my lead	نوبت من است
movement credit	نوبت حرکت
out of turn	خارج از نوبت
whose turn is it?	نوبت کیست
shifts	نوبت کاری
penalty	از کف دادن نوبت
round robin	با گردش نوبت
round robin	نوبت گردشی
periodic	نوبت دار
penalties	از کف دادن نوبت
round	نوبت گردکردن
every dog has his day <idiom>	آسیاب به نوبت
roundest	نوبت گردکردن
periods	نوبت مرحله
periods	روزگار نوبت
periods	نوبت ایست
period	نوبت مرحله
period	روزگار نوبت
period	نوبت ایست
shift	نوبت تعویض
shift	نوبت کار
shifts	نوبت کار
shifts	نوبت تعویض
shifted	نوبت کاری
shifted	نوبت کار
shifted	نوبت تعویض
shift	نوبت کاری
The ball is in your court. <idiom>	حالا نوبت تو است.
shift schedule	برنامه نوبت کاری
first dogwatch	نوبت نگهبانی عصر
collocation	نظم نوبت وترتیب
My turn!	حالا نوبت منه!
to be one's turn [go]	نوبت [کسی] شدن
every other <idiom>	به نوبت عرض شدن
air register	تنظیم نوبت پرواز
on deck	دونده منتظر نوبت
it is your move	نوبت شما است
batter	توپزنی که نوبت اوست
says	نوبت حرف زدن
batters	توپزنی که نوبت اوست
out	نوبت سرویس اسکواش
rota	جدول نوبت خدمت
rotas	جدول نوبت خدمت
out-	نوبت سرویس اسکواش
say	نوبت حرف زدن
roundest	نوبت گرد کردن
round	نوبت گرد کردن
outed	نوبت سرویس اسکواش
strikers	بیلیارد بازی که نوبت اوست
strikers	کروکه بازی که نوبت اوست
striker	کروکه بازی که نوبت اوست
every dog has his d.	هرکسی چندروزه نوبت اوست
striker	بیلیارد بازی که نوبت اوست
He jumped the queue.	پرید توی صف ( خارج از نوبت )
bat around	توپ زدن به نوبت در یک ردیف
expectancy	انتظار
expectation	انتظار
anticipation	انتظار
expectations	انتظار
ready line	خط انتظار
expectantly	با انتظار
prospect	انتظار
prospected	انتظار
prospecting	انتظار
prospects	انتظار
expectance	انتظار
antiperiodic	جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
To jump the queue.	خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
platoon	بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
platoons	بازیگرانی را به نوبت در نقطه معین گذاشتن
moves	نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
all things come to him who waits <proverb>	بر اثر صبر نوبت ظفر آید
every dog has his day <idiom> <none>	هرکسی پنج روزه نوبت اوست
move	نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
moved	نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
to look forward to	انتظار داشتن
waiting-room	اتاق انتظار
reception rooms	اتاق انتظار
rendezvous area	موضع انتظار
expectative	مورد انتظار
expectancy table	جدول انتظار
redezvous	محل انتظار
expectancy chart	نمودار انتظار
in the cards <idiom>	انتظار داشتن
half pay	حق انتظار خدمت
standby	حالت انتظار
inopinate	انتظار نداشته
waiting time	زمان انتظار
waiting room	اطاق انتظار
wait time	زمان انتظار
wait state	وضعیت انتظار
wait state	حالت انتظار
in prospective	انتظار داشته
in prospect	انتظار داشته
to my great surprise	برخلاف انتظار من
standbys	حالت انتظار
beyond the pale <idiom>	دوراز انتظار
presumable <adj.>	انتظار می رود
anterooms	اطاق انتظار
reception room	اتاق انتظار
ante-rooms	اطاق انتظار
bide	در انتظار ماندن
lobby	سالن انتظار
lobbies	سالن انتظار
lobbied	سالن انتظار
probable <adj.>	انتظار می رود
anteroom	اطاق انتظار
anticipated <adj.>	انتظار می رود
estimated <adj.>	انتظار می رود
expected <adj.>	انتظار می رود
waiting-rooms	اطاق انتظار
waiting-room	اطاق انتظار
anticipatory	در حال انتظار
aspiration level	سطح انتظار
waiting lists	لیست انتظار
anticipative	درحالت انتظار
cooling period	زمان انتظار
error of expectation	خطای انتظار
ante-chamber	اتاق انتظار
waiting list	لیست انتظار
first come, first served <idiom>	هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
call book	دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
to look forward to something	انتظار چیزی را داشتن
suit up	ذخیره در انتظار بازی
one anxious week of waiting	یک هفته انتظار با نگرانی
in prospect	مورد انتظار [در برنامه ]
tempo stroll variation	واریاسیون صبر و انتظار
sales expectations	فروش مورد انتظار
nonpay status	حالت انتظار خدمتی
expected price	قیمت مورد انتظار
intended saving	پس انداز مورد انتظار
likly	انتظار داشتنی مناسب
look forward	انتظار چیزی را داشتن
expected value	ارزش مورد انتظار
means end expectation	انتظار وسیله- هدف
beyond one's expectation	مافوق انتظار کسی
expected frequency	فراوانی مورد انتظار
anticipated profit	سود مورد انتظار
point spread	امتیاز قابل انتظار
anticipated inflation	تورم مورد انتظار
anticipated price	قیمت مورد انتظار
ball is in your court <idiom>	[نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
innings	نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
hold forth	پیشنهاد کردن انتظار داشتن
awaiting	منتظر شدن انتظار داشتن
to have arrived [expected moment]	رسیدن [به زمان انتظار رفته]
speculates	انتظار سودو زیاد داشتن
par for the course <idiom>	تنها چیزیکه انتظار داشته
fractional antedating goal response	خرده پاسخ انتظار هدف
to look forward expectantly to the future	با انتظار به آینده نگاه کردن
awaiting aircraft availability	زمان انتظار درخط تعمیر
speculated	انتظار سودو زیاد داشتن
speculate	انتظار سودو زیاد داشتن
promise	نوید انتظار وعده دادن
profiteers	فردیکه انتظار سودزیاد دارد
expect	انتظار داشتن منتظر بودن
wait	انتظار کشیدن معطل شدن
awaits	منتظر شدن انتظار داشتن
profiteer	فردیکه انتظار سودزیاد دارد
speculating	انتظار سودو زیاد داشتن
product life expectancy	عمر مورد انتظار محصول
waited	انتظار کشیدن معطل شدن
await	منتظر شدن انتظار داشتن
intended investment	سرمایه گذاری مورد انتظار