English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
Other Matches
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
colleger دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
intrant کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
undershot درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
pupilage دوره شاگردی مرحله شاگردی
pupillage دوره شاگردی مرحله شاگردی
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
infant در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infants در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
semi detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
counsels در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
ipso dixit گفته بی دلیل گفته استبدادی
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
schoolmate هم شاگردی
schoolmates هم شاگردی
apprenticeships شاگردی
pupilship شاگردی
apprenticeship شاگردی
school mate هم شاگردی
discipleship شاگردی
school fellow هم شاگردی
journey work شاگردی
journeywork شاگردی
studentship شاگردی
prentice شاگردی کردن
to serve apprenticeship دوره شاگردی
tutoring اموزش تک شاگردی
apprentices شاگردی کردن کاراموز
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
apprentice شاگردی کردن کاراموز
to serve one s a دوره شاگردی خودرابه پایان رساندم
oppidan شاگردی که درشبانه روزیهای شهرزندگی میکند
to take up one'sindentures سند شاگردی خودرا در پایان خدمت پس گرفتن
salvtatorian شاگردی که نطق گشایش یاتهنیت امیزرا اداکند
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
prize fellow شاگردی که در امتحانات سرامد شده وامتیازی بعنوان جایزه باو داده اند
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
school دانشکده
schools دانشکده
technical college دانشکده فنی
faculty of law دانشکده حقوق
technical colleges دانشکده فنی
medical college دانشکده طبی
military college دانشکده افسری
provost نافم دانشکده
provosts نافم دانشکده
state college دانشکده دولتی
polytechnical دانشکده صنعتی
medical college دانشکده پزشکی
law faculty دانشکده حقوق
bursars گنجور دانشکده
school of law دانشکده حقوق
lawfaculty دانشکده حقوق
intercollegiate بین دانشکده ها
bursar گنجور دانشکده
polytechnic دانشکده صنعتی
collegial مربوط به دانشکده
collegian عضو دانشکده
polytechnics دانشکده صنعتی
faculties نیروی ذهنی دانشکده
faculties اولیای مدرسه دانشکده
gaudyday روزمهمانی دانشکده روزشادی
medical دانشکده پزشکی سرپزشک
faculty اولیای مدرسه دانشکده
student of law شاگرد دانشکده حقوق
academian عضو دانشکده یادانشگاه
mattriculation دخول در دانشکده یادانشگاه
professor معلم دبیرستان یا دانشکده
professors معلم دبیرستان یا دانشکده
principal رئیس دانشکده یا دبیرستان
faculty نیروی ذهنی دانشکده
cadet دانشجوی دانشکده افسری
cadets دانشجوی دانشکده افسری
principals رئیس دانشکده یا دبیرستان
matriculate در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
presentation day روز دادن درجات در دانشکده
matriculating در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
freshman دانشجوی سال اول دانشکده
mortar board کلاه چتر گوش دانشکده
freshmen دانشجوی سال اول دانشکده
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
trencher cap کلاه چهار گوش دانشکده
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
rectorate مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
deanship مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
junior college دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
I was told ... به من گفته شد ...
dite گفته
statement گفته
statements گفته
dicta گفته
saying گفته
parol گفته
sentencing گفته
doctrine گفته
sayings گفته
sentences گفته
sentence گفته
dixit گفته
doctrines گفته
prom مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
donning رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
donned رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
campuses زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campus زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
juniors دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
varsity تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
gymnasiast دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
proms مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
eton دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
general staff college دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
that was said above که درفوق گفته شد
he is said to have fled گفته اند
so saying اینرا گفته
mentioned <adj.> <past-p.> گفته شده
named <adj.> <past-p.> گفته شده
byword گفته اخلاقی
unsay گفته نشدن
ipso dixit گفته محض
spoken گفته شده
missatement گفته نادرست
statement گفته بیانیه
statements گفته بیانیه
It is being said that ... گفته می شود که ...
laconism گفته پر مغز
ipsedixit گفته محض
that was said above که دربالا گفته شد
termed <adj.> <past-p.> گفته شده
bywords گفته اخلاقی
maxim گفته اخلاقی
stated <adj.> <past-p.> گفته شده
tags گفته مبتذل
to leave unsaid نا گفته گذاردن
maxims گفته اخلاقی
tag گفته مبتذل
told گفته شده
said گفته شده
caddying دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddie دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculated در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddied دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
divers statements گفته هایی چند
ipsedixit خود او گفته است
it is truly said راست گفته اند
d. of a statement تکذیب گفته ایی
afore-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
aforementioned <adj.> گفته شده در بالا
above-quoted <adj.> گفته شده در بالا
above said بالا گفته شده
above-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
aforesid پیش گفته شده
abovementioned <adj.> گفته شده در بالا
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
If only you had told me . کاش به من گفته بودی
ipso dixit او خود گفته است
direct oration گفته یا قول مستقیم
it is well said خوب گفته اند
foregoning پیش گفته شده
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
fresher نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
recant گفته خود را تکذیب کردن
It needs to be said that ... لازم هست که گفته بشه که ...
Enough has been said! به اندازه کافی گفته شده!
Actions speak louder than words . دو صد گفته چونیم کردار نیست
I told you , didnt I ? من که بتو گفتم ( گفته بودم )
dictum گفته افهار نظر قضایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com