English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
on the west of iran در باختر ایران
Other Matches
Pope, Arthur Upham آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
sole a for iran تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
west باختر
west <adj.> باختر
bactria باختر
occident باختر
zephyrs باختر باد
south west در جنوب باختر
occidentally سوی باختر
north west شمال باختر
north west در حال باختر
Middle West باختر میانه
north westerly در شمال باختر
zephyr باختر باد
north-westerly در شمال باختر
occidentally در باختر بشیوه باختریان
wester بسوی باختر رفتن
north-westerly وابسته بشمال باختر
south west سوی جنوب باختر
north wester باد شمال باختر
north westerly وابسته بشمال باختر
westward بسوی باختر بطرف مغرب
torna do یکجور گردباد که در باختر.....میوزد
westerner غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerners غربی وابسته به مغرب یا باختر
western غربی وابسته به مغرب یا باختر
westwards بسوی باختر بطرف مغرب
westerns غربی وابسته به مغرب یا باختر
Iran ایران
persia ایران
Don't touch me!; Don't you touch me! به من خیلی نزدیک نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
iranian اهل ایران
oil from iran نفت ایران
iranian وابسته به ایران
of iranian nationality تابع ایران
the iranian nation ملت ایران
all iran همه ایران
land's end دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
Don't touch me!; Don't you touch me! وارد منطقه شخصی من نشو ! [یک متر در فرهنگ باختر]
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
PETAG شرکت فرش ایران
in iranian territory در خاک [سرزمین] ایران
The Iranian currency. پول رایچ ایران
avestan زبان باستانی ایران
iranian mathematical sociaty انجمن ریاضیات ایران
iranian physical society انجمن فیزیک ایران
satrap استاندار قدیم ایران
rial واحد پول ایران
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
For example ( instance ) , lets take Iran . مثلا" فرضا" همین ایران
journal of the iranian mathematical soci ماهنامه انجمن ریاضی ایران
iranian state railways راه اهن دولتی ایران
A part of Iranian territory. بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
Iran Carpet Company شرکت سهامی فرش ایران
I come from Iran . I am Iranian. من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
iran u.s. claims tribunal دیوان دعاوی ایران و امریکا
He reanimated the Iranian agriculture. کشاورزی ایران رازنده کرد
He was deported from Iran. اورااز ایران اخراج کردند
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
sogdian اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
Irans industry is progressing. صنعت ایران درحال ترقی است
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air. من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
This car is of Iranian make (manufacture). این اتوموبیل ساخت ایران است
Iranian goods are usally solid. جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
indo iranian وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
Nahavand شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
your reverence عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
his reverence جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
deep motif نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
south-west جنوب غربی سوی جنوب باختر
south westerly سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
diamond design طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
Tekke motife نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
south west جنوب باختر جنوب غربی
safflower گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
double knotting گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
Tahmasb شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
fish design طرح ماهی درهم یا هراتی [این نوع طرح به گونه های مختلف در فرش ایران، ترکیه، چین و هند بکار گرفته می شود.]
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Joshegan جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Senneh سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Cypress design طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
pomegrenate design طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com