Total search result: 206 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
aloft |
در بالای زمین |
|
|
Search result with all words |
|
above the earth |
بالای زمین |
aboveground |
در بالای سطح زمین |
cabin altitude |
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین |
drop shot |
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین |
suprapermafrost |
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند |
Other Matches |
|
overhead clearance |
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر |
overhead cover |
پوشش بالای سر روپوش بالای سر |
pop |
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه |
pops |
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه |
popped |
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه |
crest clearing |
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع |
transom |
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
talik |
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین |
contour flight |
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
over |
بالای |
over |
بالای سر |
over- |
بالای |
outreach |
بالای سر |
atop of |
بالای |
atop of |
در بالای |
over- |
بالای سر |
overhead |
در بالای سر |
above |
بالای |
oer |
بالای |
overhead |
بالای سر |
upping |
بالای |
upped |
بالای |
up |
بالای |
into the bargain |
بالای ان |
at the top of |
در بالای |
above |
بالای سر |
compass rose |
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود |
critical point |
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین |
permafrost |
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین |
in |
بالای روی |
over the horizon |
بالای افق |
in- |
بالای روی |
run over <idiom> |
حرکت از بالای |
crowns |
بالای هرچیزی |
fan light |
پنجره بالای در |
crown |
بالای هرچیزی |
over the horizon |
از بالای افق |
mean high water |
اب بالای میانگین |
upstream |
بالای رودخانه |
plunging fire |
اتش بالای سر |
overhead stroke |
ضربه از بالای سر |
overhead cover |
حفاظ بالای سر |
knap |
بالای تپه |
mantel board |
در بالای بخاری |
crow's nest |
بالای بلندی |
overhead forehand |
فورهند از بالای سر |
overhead backhand |
بک هند از بالای سر |
pressure above the atmosphere |
فشار بالای جو |
uptown |
بالای شهر |
It passed over my head. |
از بالای سرم رد شد |
oer |
بالای سر روی سر |
fanlights |
پنجره بالای در |
on |
بالای در باره |
ridge piece |
کش بالای شیروانی |
rooftop |
بالای بام |
ridge tree |
کش بالای شیروانی |
up the street |
بالای خیابان |
fanlight |
پنجره بالای در |
roof tree |
کش بالای شیروانی |
ridge pole |
کش بالای شیروانی |
rooftops |
بالای بام |
flews |
قسمت اویخته لب بالای سگ |
headline |
در بالای صفحه ریسمان |
overwrite |
بالای محلی نوشتن |
spike over the block |
ابشار از بالای دفاع |
referee |
داور بالای والیبال |
refereed |
داور بالای والیبال |
intercepting ditch |
ابرو بالای خاکبرداری |
truck |
کلاهک بالای دکل |
trucked |
کلاهک بالای دکل |
trucking |
کلاهک بالای دکل |
trucks |
کلاهک بالای دکل |
overhead pass |
پاس با دو دست از بالای سر |
superlunary |
واقع بر بالای ماه |
referees |
داور بالای والیبال |
refereeing |
داور بالای والیبال |
aerospace projection operations |
بالای منطقه عملیات |
on station |
پروازهواپیما بالای هدف |
the sky is above us |
آسمان بالای سر ماست |
bartizan |
کنگره بالای برج |
headlines |
در بالای صفحه ریسمان |
chimney-head |
[بالای دودکش کوره ای] |
bed moulding |
گچبری بالای کتیبه |
high rate of interest |
نرخ بالای بهره |
pulpits |
بالای منبر رفتن |
pulpit |
بالای منبر رفتن |
aloft |
سطوح بالا در بالای |
tree house |
خانه بالای درخت |
rain water head |
طشتک بالای ناودان |
penthouses |
اطاقک بالای بام |
penthouse |
اطاقک بالای بام |
exoatmosphere |
ترکش اتمی بالای جو |
head water |
بالای رودخانه بالارود |
geomagnetism |
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین |
topography |
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین |
gatehouse |
اطاق یازندان بالای دروازه |
top |
ضربه به بالای توپ بیلیارد |
bar |
چوب افقی بالای مانع |
up stream |
بالارود در قسمت بالای نهر |
bars |
چوب افقی بالای مانع |
ascender |
قسمت بالای حروف کوچک |
foretoppsail |
بادبان بالای شراع صدر |
gatehouses |
اطاق یازندان بالای دروازه |
on station |
اماده باش بالای هدف |
eyebrow |
گچ بری هلالی بالای پنجره |
roof garden |
تفریح گاه بالای بام |
Hertfordshire spike |
[میل بالای مناره مارپیچ] |
upper classes |
وابسته به طبقات بالای اجتماع |
upper class |
وابسته به طبقات بالای اجتماع |
eyebrows |
گچ بری هلالی بالای پنجره |
crossbar |
چوب افقی بالای مانع |
parhelic circle |
هاله روشن بالای افق |
cimborio |
[برجک نورگیر بالای بام] |
choir-loft |
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان] |
crossbars |
چوب افقی بالای مانع |
upstaged |
وابسته به عقب یا بالای صحنه |
upper edge of the net |
نوار بالای تور والیبال |
lunette |
نعل اسب پنجره بالای در |
black will take no other hue |
بالای سیاهی رنگی نیست |
head |
دستشویی قایق بالای بادبان |
high beam |
نور بالای چراغ اتومبیل |
high frequency region of a spectrum |
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف |
headers |
کلمات در بالای صفحه متن |
header |
کلمات در بالای صفحه متن |
stratopause |
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر |
to crset a hill |
به بالای تپه ایی رسیدن |
letterheads |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
letterhead |
عنوان چاپی بالای کاغذ |
space above property |
فضای قسمت بالای ملک |
epigastrium |
فوق المعده بالای شکم |
tape |
نوار پهن بالای تور |
upstages |
وابسته به عقب یا بالای صحنه |
tapes |
نوار پهن بالای تور |
taped |
نوار پهن بالای تور |
upstaging |
وابسته به عقب یا بالای صحنه |
dome light |
چراغ بالای طاق خودرو |
fleche |
میل بالای مناره مارپیچ |
cornices |
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار |
specification |
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد |
cornice |
گچ بری بالای دیوار زیر سقف |
cornices |
گچ بری بالای دیوار زیر سقف |
vinculum |
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند |
trochanter |
برامدگی در بالای تنه استخوان ران |
warp beam |
چوب افقی بالای دار [قالی] |
outside passenger |
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند |
slope soaring |
بلند شدن به هوا از بالای تپه |
My bedroom is just above. |
اطاق خواب من درست بالای اینجاست |
barge-board |
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش] |
chimney-breast |
[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش] |
on target |
بالای اماج زمان روی هدف |
gable |
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی |
deck house |
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی |
midnight sun |
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان |
crotched |
گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است |
aerospace |
فضای هوایی بالای منطقه عملیات |
net cord |
کابل یا سیم بالای تور والیبال |
ullage |
حجم بالای سطح مایع تانک |
topsides |
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب |
dais |
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه |
styloipodium |
گرده بالای میوه گیاهان چتری |
calipash |
قسمت بالای کاسه لاک پشت |
minimum clearance |
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع |