Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
aboveground
در بالای سطح زمین
Search result with all words
aloft
در بالای زمین
above the earth
بالای زمین
cabin altitude
فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
suprapermafrost
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
Other Matches
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
over
بالای
over
بالای سر
over-
بالای
outreach
بالای سر
atop of
بالای
atop of
در بالای
over-
بالای سر
overhead
در بالای سر
above
بالای
oer
بالای
overhead
بالای سر
upping
بالای
upped
بالای
up
بالای
into the bargain
بالای ان
at the top of
در بالای
above
بالای سر
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
in
بالای روی
over the horizon
بالای افق
in-
بالای روی
run over
<idiom>
حرکت از بالای
crowns
بالای هرچیزی
fan light
پنجره بالای در
crown
بالای هرچیزی
over the horizon
از بالای افق
mean high water
اب بالای میانگین
upstream
بالای رودخانه
plunging fire
اتش بالای سر
overhead stroke
ضربه از بالای سر
overhead cover
حفاظ بالای سر
knap
بالای تپه
mantel board
در بالای بخاری
crow's nest
بالای بلندی
overhead forehand
فورهند از بالای سر
overhead backhand
بک هند از بالای سر
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
uptown
بالای شهر
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
oer
بالای سر روی سر
fanlights
پنجره بالای در
on
بالای در باره
ridge piece
کش بالای شیروانی
rooftop
بالای بام
ridge tree
کش بالای شیروانی
up the street
بالای خیابان
fanlight
پنجره بالای در
roof tree
کش بالای شیروانی
ridge pole
کش بالای شیروانی
rooftops
بالای بام
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
headline
در بالای صفحه ریسمان
overwrite
بالای محلی نوشتن
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
referee
داور بالای والیبال
refereed
داور بالای والیبال
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
truck
کلاهک بالای دکل
trucked
کلاهک بالای دکل
trucking
کلاهک بالای دکل
trucks
کلاهک بالای دکل
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
superlunary
واقع بر بالای ماه
referees
داور بالای والیبال
refereeing
داور بالای والیبال
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
on station
پروازهواپیما بالای هدف
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
bartizan
کنگره بالای برج
headlines
در بالای صفحه ریسمان
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
high rate of interest
نرخ بالای بهره
pulpits
بالای منبر رفتن
pulpit
بالای منبر رفتن
aloft
سطوح بالا در بالای
tree house
خانه بالای درخت
rain water head
طشتک بالای ناودان
penthouses
اطاقک بالای بام
penthouse
اطاقک بالای بام
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
head water
بالای رودخانه بالارود
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
bar
چوب افقی بالای مانع
up stream
بالارود در قسمت بالای نهر
bars
چوب افقی بالای مانع
ascender
قسمت بالای حروف کوچک
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
on station
اماده باش بالای هدف
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
roof garden
تفریح گاه بالای بام
Hertfordshire spike
[میل بالای مناره مارپیچ]
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
crossbar
چوب افقی بالای مانع
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
cimborio
[برجک نورگیر بالای بام]
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
crossbars
چوب افقی بالای مانع
upstaged
وابسته به عقب یا بالای صحنه
upper edge of the net
نوار بالای تور والیبال
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
head
دستشویی قایق بالای بادبان
high beam
نور بالای چراغ اتومبیل
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
headers
کلمات در بالای صفحه متن
header
کلمات در بالای صفحه متن
stratopause
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
to crset a hill
به بالای تپه ایی رسیدن
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
space above property
فضای قسمت بالای ملک
epigastrium
فوق المعده بالای شکم
tape
نوار پهن بالای تور
upstages
وابسته به عقب یا بالای صحنه
tapes
نوار پهن بالای تور
taped
نوار پهن بالای تور
upstaging
وابسته به عقب یا بالای صحنه
dome light
چراغ بالای طاق خودرو
fleche
میل بالای مناره مارپیچ
cornices
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
specification
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
cornice
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
cornices
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
trochanter
برامدگی در بالای تنه استخوان ران
warp beam
چوب افقی بالای دار
[قالی]
outside passenger
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
slope soaring
بلند شدن به هوا از بالای تپه
My bedroom is just above.
اطاق خواب من درست بالای اینجاست
barge-board
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
chimney-breast
[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
on target
بالای اماج زمان روی هدف
gable
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
crotched
گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
net cord
کابل یا سیم بالای تور والیبال
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
styloipodium
گرده بالای میوه گیاهان چتری
calipash
قسمت بالای کاسه لاک پشت
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com