| Total search result: 202 (11 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| ring topology |
در حلقه بهم وصل هستند |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| ring |
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند |
| Other Matches |
|
| base ring |
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف |
| loops |
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند |
| looped |
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند |
loop |
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند |
| standard |
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند |
| standards |
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند |
| write enable ring |
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد |
| positioning band |
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه |
| nest |
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه |
| ferrules |
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه |
| ferrule |
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه |
| nests |
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه |
loop |
حلقه درون حلقه دیگر |
| loops |
حلقه درون حلقه دیگر |
| crisp |
موجدارکردن حلقه حلقه کردن |
| looped |
حلقه درون حلقه دیگر |
| crisper |
موجدارکردن حلقه حلقه کردن |
| crisps |
موجدارکردن حلقه حلقه کردن |
| crispest |
موجدارکردن حلقه حلقه کردن |
| cads |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
| cad |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
| bight |
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل |
| purled |
حلقه حلقه شدن |
| purl |
حلقه حلقه شدن |
| quoit |
حلقه پرتاب حلقه |
| purls |
حلقه حلقه شدن |
| convolute |
حلقه حلقه کردن |
| eye bolt |
حلقه حلقه اتصال |
| purling |
حلقه حلقه شدن |
| wreathy |
حلقه حلقه شده |
| adjusting ring |
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم |
| are |
هستند |
| ScriptX |
هستند |
| plants indigenous to that soil |
هستند |
| they are all of one mind |
هستند |
| there are numbers who |
بسیاری هستند که |
| they are at loggerheads |
هر دو سنگ یک من هستند |
| they are well matched |
هم کفو هستند |
| who are they? |
انها کی هستند |
| analogue |
ی از حالت آنالوگ هستند |
| they are well matched |
حریف یکدیگر هستند |
| analog |
ی از حالت آنالوگ هستند |
| analogues |
ی از حالت آنالوگ هستند |
| 5, 7, 9 are odd numbers . |
5؟7؟9 اعداد فرد هستند |
| The roads are obstructed. |
جاده ها مسدود هستند. |
| such as are happy |
انهایی که خوشبخت هستند |
| Such people are wicked . |
اینگونه آدمها شر هستند |
series |
مداری که قط عات آن با هم سری هستند |
| Take things as you find them. <proverb> |
مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر . |
| They are at daggers drawn. They are bitter enemies. |
بخون یکدیگه تشنه هستند |
| The two are rhyming words . |
این دو لغت هم قافیه هستند |
| Price are fixed here . |
دراینجا قیمتها ثابت هستند |
| These football players are the pick of the bunch . |
این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند |
| numeric |
که فقط حاوی اعداد هستند |
| dialectical materialism |
اساسا اقتصادی یا مادی هستند . |
| However difficult the circumstances [are] , ... |
هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ... |
| the ins |
انان که سر کا یا دارای متامی هستند |
| X/OPEN |
ول ایجاد سیستمهای باز هستند |
| great dangers impend over us |
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند |
| things in possession |
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند |
| This canary and its mate are in the same cage |
این قناری وجفتش در یک قفس هستند |
| regular guy <idiom> |
شخص مهربانی که همه با دوست هستند |
| the strangers in tehran |
بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند |
| I musn't eat food containing ... |
من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم. |
| Prices are rising ( falling ) . |
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند |
| arrays |
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند |
| bank holiday |
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند |
| array |
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند |
| nut structure |
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند |
| buffer |
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند |
| People are looking for new ideas. |
مردم عقب فکرهای تازه هستند |
| What percentage of the people are literate? |
چند درصد مردم با سواد هستند ؟ |
| target audience |
گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند |
| the outer world |
مردمی که بیرون از محیط شخص هستند |
| modes |
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند |
| mode |
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند |
| finished |
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند |
| downsize |
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند. |
| The twins look just like each other. |
دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند. |
anticlastic |
[ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.] |
| outs and ins |
انانی که سر کار دارای مقامی هستند |
| a further 50 are in prospect |
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند |
| Boys will be boys. |
پسرها حالا دیگه اینطور هستند. |
| capability |
لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند |
| hylotheism |
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند |
| storage |
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند |
| to feel a pang of guilt |
ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند |
| channelled |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
| channeling |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
| channeled |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
| forms |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
channel |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
| channels |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
| sig |
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند |
| clock |
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند |
| formed |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
| the iron interest |
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند |
| queued |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
| form |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
| repertoire |
لیست حروفی که قابل نمایش یاچاپ هستند |
| They are openly seeking his being sacked. |
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند. |
| clocks |
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند |
| libraries |
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند |
| library |
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند |
| set |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
| setting up |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
| queues |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
| queueing |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
Are animals able to think ? |
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟ |
| queen's ware |
فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند |
| coresident |
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند |
| rotaglider |
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند |
| Where are the luggage trolleys? |
چرخ دستی حمل بار کجا هستند؟ |
| sets |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
| Where are the luggage trolleys? |
چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟ |
| queue |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
| association for women in computing |
متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند |
| queued |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
| I cant get into these shoes. |
این کفشها پایم نمی رود ( کوچک هستند ) |
| queues |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
| cyclic item |
اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند |
| ultramontane |
وابسته به کشورها و مردمی که درانطرف کوه ها وارتفاعات هستند |
| checks |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
| monogenism |
عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند |
| Theyre twins and it is impossible to know one from the other . |
آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه |
| identity |
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند |
| queue |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
| identities |
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند |
| perspectives |
ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند |
| bank holiday |
هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند |
| checked |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
| 1 and 2 are poles apart. <idiom> |
۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] . |
| resource |
گرافیکی که مفید هستند یا توسط چیزی استفاده می شوند |
| check |
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند |
| perspective |
ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند |
purpuric acid |
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند |
| queueing |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
| haplont |
موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند |
| tabling |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند |
| fasts |
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند |
| tables |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند |
| rapid |
محلهای ذخیره سازی که به سرعت قابل خواندن و نوشتن هستند |
| synchronous |
سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند |
| microcomputer |
ریزکامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپ شده هستند |
| fasted |
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند |
| tabled |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند |
| fastest |
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند |
| parallels |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
| table |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند |
| fast |
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند |
| buffer pool |
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند |
| sequential |
فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند |
| paralleled |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
| paralleling |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
| consistency check |
داده ها یا موضوعات مط ابق با قالب از پیش فرض شده هستند |
| parallelling |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
| parallelled |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
| evolutionism |
روش فکری کسانی که در جمیع امورمعتقد به سیر تکاملی هستند |
| serials |
فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند |
| serial |
فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند |
| parallel |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
| Well, now everyone's here, we can begin. |
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم. |
eye |
حلقه |
hank |
حلقه |
| earring |
حلقه |
| fascias |
حلقه |
| fascia |
حلقه |
| wisp |
حلقه |
| coiled |
حلقه |
| coils |
حلقه |
| coil |
حلقه |
| eyeing |
حلقه |
| loops |
حلقه |
| convolutions |
حلقه |
collar |
حلقه |
| vortex |
حلقه |
| vortexes |
حلقه |
| vortices |
حلقه |
| ran |
حلقه |
curly |
حلقه حلقه |
bell-flower |
حلقه گل |
| meshing |
حلقه |
| meshes |
حلقه |
| mesh |
حلقه |
| cycle |
حلقه |
| cycled |
حلقه |
| cycles |
حلقه |
| metamere |
حلقه |
| hoops |
حلقه |
| collars |
حلقه |
| curl |
حلقه |
| do while loop |
حلقه WHILE/DO |
| convolution |
حلقه |
| ear ring |
حلقه |
| whorl |
حلقه |
| whorls |
حلقه |
| ring aperture |
حلقه |
| wisps |
حلقه |
| gird |
حلقه |
| wreaths |
حلقه گل |