Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
i am at your service
در خدمت شما هستم
Other Matches
career
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careers
شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
duty assignment
واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
wait on
خدمت رسیدن و خدمت کردن
dishonorable discharge
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
wait upon
پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
am
هستم
i am pushed for money
هستم
I'm
من هستم
iam d. to go
ارزومندرفتن هستم
we owe him for his services
خدمات او هستم
I'm thirsty.
من تشنه هستم.
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
i have not a dry t. on me
سر تا پا خیس هستم
I'm your age.
من هم سن شما هستم.
I am sure that ...
من مطمئن هستم که ...
i am under obligation to him
من ممنون او هستم
i feel
گرسنه هستم
feet dry
روی هدف هستم
i a with you on that matter
من در ان موضوع با شماموافق هستم
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
i pause for a reply
منتظر پاسخ هستم
I am at your disposal.
من دراختیار تان هستم
i am bend on going
مصمم هستم بروم
i own that house
من صاحب ان خانه هستم
i feel sleepy
خواب الود هستم
i am under obligation to him
زیر بارمنت او هستم
own a house
دارای خانهای هستم
iam in bad
خیلی در تنگی هستم
i await you
منتظر شما هستم
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
Next to you I'm slim.
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
iam a for his life
برای جانش دل واپس هستم
i owe him &
پنج لیره به او بدهکار هستم
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
i am about that
من در این خصوص دلواپس هستم
I come from Iran . I am Iranian.
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I am on intimate terms with one of the ministers .
با یکی از وزراء نزدیک هستم
I am a strange in this town.
دراین شهر غریب هستم
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
I agree with you completely.
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I look forward to receiving your reply.
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I'll be happy to help
[assist]
you.
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I'm looking forward to seeing you again.
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I am very orderly and systematic in my work .
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
i am not made of salt
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I have done my homework. I know how to cope .
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I'm full.
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
I know the area more or less .
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am your humble servant . I defer to you .
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
i wrote as neatly as he did
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
steadied
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
iam so tired that i cannot eat
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
My only problem is money .
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.
سپس او
[زن]
از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
I'm really looking forward to the weekend.
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
steadies
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I very much look forward to meeting you soon.
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I'm dying to know what happened.
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
salvos
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
Can you show me on the map where I am?
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
popeye
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
duty
خدمت
offices
خدمت
office
خدمت
sorb
خدمت
on service
سر خدمت
serviced
خدمت
service
خدمت
on duty
سر خدمت
holding
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
dismissal
اخراج از خدمت
ministers
خدمت کردن
sea duty
خدمت دریا
veteran service
خدمت سربازی
record of service
سابقه خدمت
ready for duty
اماده خدمت
public service
خدمت بجامعه
minister
خدمت کردن
serve
خدمت کردن
dismissals
اخراج از خدمت
service calls
شیپور خدمت
shipmate
هم خدمت درناو
service uniform
اونیفرم خدمت
to wait
خدمت رسیدن
service obligation
تضمین خدمت
serves
خدمت کردن
served
خدمت کردن به
while on duty
حین خدمت
au pair
خدمت تهاتری
served
در خدمت بودن
served
خدمت کردن
service medal
نشان خدمت
service stairs
پلکان خدمت
serve
خدمت کردن به
serve
در خدمت بودن
service contract
قرارداد خدمت
service cap
کلاه خدمت
shore duty
خدمت ساحل
desertion
فرار از خدمت
desertion
ترک خدمت
active service
خدمت کادرثابت
drafted
به خدمت فراخواندن
drafts
به خدمت فراخواندن
servant
پیش خدمت
servants
پیش خدمت
casket
کلاه خدمت
caskets
کلاه خدمت
draft
به خدمت فراخواندن
serves
خدمت کردن به
bad conduct discharge
اخراج از خدمت
be off one's duty
سر خدمت نبودن
attendance
خدمت ملازمت
extra duty
خدمت اضافی
breach of duty
ترک خدمت
honorable service
خدمت با افتخار
exempt from duty
معاف از خدمت
information service
خدمت اطلاعاتی
carded for record
از خدمت صف معاف
duty station
محل خدمت
attendances
خدمت ملازمت
military service
خدمت نظامی
compulsory service
خدمت وفیفه
chancery
در ان خدمت میکند
national service
خدمت ملی
in service
به خاطر خدمت
general discharge
خاتمه خدمت
ministrant
خدمت کننده
obliging
اماده خدمت
on duty
درحین خدمت
off duty
خارج از خدمت
active federal service
خدمت کادر
au pairs
خدمت تهاتری
conscription
خدمت اجباری
serves
در خدمت بودن
personal service
خدمت شخصی
ministration
اداره خدمت
one's service
خدمت یکسره
half pay
حق انتظار خدمت
duty
ماموریت خدمت نگهبانی
desertion
ترک خدمت کردن
rewards
جبران خدمت اجر
rewarded
جبران خدمت اجر
reward
جبران خدمت اجر
conscientious objection
خودداری از خدمت سربازی
d. certificate
ورقه پایان خدمت
distinguished service cross
نشان صلیب خدمت
day of duty
تعداد روزهای خدمت
gun book
دفترچه خدمت توپ
exit interview
مصاحبه پایان خدمت
desert from military service
فراری از خدمت نظام
serve
خدمت انجام دادن
national service
خدمت نظام وظیفه
military service
خدمت زیر پرچم
servitude
خدمت اجباری رعیتی
draft order
[American English]
دستور به خدمت
[سربازی]
arrivals
حضور در خدمت فرستی
arrival
حضور در خدمت فرستی
on-the-job training
آموزش ضمن خدمت
rota
جدول نوبت خدمت
rotas
جدول نوبت خدمت
honorable service
خدمت افتخار امیز
military service
خدمت نظام وفیفه
leave of absence
ایام ترک خدمت
permanent duty station
محل خدمت دایمی
efective
واجدصلاحیت برای خدمت
to serve in the army
درارتش خدمت کردن
call-up order
دستور به خدمت
[سربازی]
distinguished service cross
نشان خدمت ممتاز
to bear arms
خدمت نظام کردن
au pairs
وابسته به مبادلهی خدمت
in serving training
اموزش ضمن خدمت
active duty
خدمت کادر ثابت
service contract
قرارداد انجام خدمت
service ribbon
لنت نشان خدمت
au pair
وابسته به مبادلهی خدمت
inbearing
فضولانه حاضر خدمت
inbearing
ناخوانده حاضر خدمت
walking ticket
ورقه خاتمه خدمت
walking papers
ورقه خاتمه خدمت
effective
سرباز اماده به خدمت
to serve in the ranks
خدمت سربازی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com