Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
English
Persian
matriculate
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
Other Matches
faculties
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculates
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculate
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
faculty
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
general staff college
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
varsity
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
matriculation
دخول یا نام نویسی در دانشگاه
mattriculation
نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
matricula
دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
journalize
در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
Masters of Arts
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Master of Arts
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
send down
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
engineering office
دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
blotter
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
notary office
دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
blotters
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
induction station
دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
write off
از دفتر خارج کردن
write-offs
از دفتر خارج کردن
write-off
از دفتر خارج کردن
natarize
دفتر اسناد رسمی را اداره کردن
pascal
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
to marry at a registry office
در دفتر ثبت یا محضر رسمی ازدواج کردن
call book
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
accession
به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
procedure
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography
مختصر نویسی کوتاه نویسی
to register
[with a body]
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
modula
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
to enroll
[American English]
خود را اسم نویسی کردن
[ثبت نام کردن ]
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
duty roster
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
registers
اسم نویسی کردن
back
پشت نویسی کردن
backs
پشت نویسی کردن
indorse
فهر نویسی کردن
registering
اسم نویسی کردن
register
اسم نویسی کردن
indorse
پشت نویسی کردن
enlistments
نام نویسی کردن
endorsing
فهر نویسی کردن
endorsing
پشت نویسی کردن
endorsed
فهر نویسی کردن
matriculating
نام نویسی کردن
endorses
پشت نویسی کردن
matriculates
نام نویسی کردن
endorsed
پشت نویسی کردن
matriculated
نام نویسی کردن
enlistment
نام نویسی کردن
matriculate
نام نویسی کردن
type write
ماشین نویسی کردن
to take notes of
خلاصه نویسی کردن از
endorse
پشت نویسی کردن
endorse
فهر نویسی کردن
endorses
فهر نویسی کردن
indorsation
پشت نویسی کردن
enter
نام نویسی کردن
entered
نام نویسی کردن
enlisting
نام نویسی کردن
enroll
اسم نویسی کردن
impanel
نام نویسی کردن
enters
نام نویسی کردن
enlist
نام نویسی کردن
enlists
نام نویسی کردن
forth
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
to register
نام نویسی کردن
[ثبت کردن ]
underwrite
پذیره نویسی صادر کردن
subscribes
پذیره نویسی کردن سهام
subscribing
پذیره نویسی کردن سهام
subscribe
پذیره نویسی کردن سهام
subscribed
پذیره نویسی کردن سهام
underwrote
پذیره نویسی صادر کردن
underwrites
پذیره نویسی صادر کردن
underwriting
پذیره نویسی صادر کردن
underwritten
پذیره نویسی صادر کردن
to check in
نام نویسی کردن
[هتل]
recruitment
تجدیدنیرو نام نویسی کردن
pamphleteer
جزوه نویس رساله نویسی کردن
pamphleteers
جزوه نویس رساله نویسی کردن
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
underwrite policy
بیمه نامه را فهر نویسی کردن
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
to enrol somebody at a school
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
to enrol somebody
کسی را نام نویسی کردن
[ثبت نام کردن]
[درفهرست وارد کردن]
c
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
to enrol
[oneself]
for a course
خود را برای دوره ای نام نویسی کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
schools
دانشکده
school
دانشکده
zero
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeroes
پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
faculty of law
دانشکده حقوق
medical college
دانشکده پزشکی
intercollegiate
بین دانشکده ها
provosts
نافم دانشکده
polytechnics
دانشکده صنعتی
school of law
دانشکده حقوق
polytechnic
دانشکده صنعتی
technical colleges
دانشکده فنی
state college
دانشکده دولتی
collegial
مربوط به دانشکده
provost
نافم دانشکده
lawfaculty
دانشکده حقوق
law faculty
دانشکده حقوق
bursars
گنجور دانشکده
medical college
دانشکده طبی
polytechnical
دانشکده صنعتی
military college
دانشکده افسری
bursar
گنجور دانشکده
collegian
عضو دانشکده
technical college
دانشکده فنی
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
Univ
دانشگاه
academy
دانشگاه
college
دانشگاه
university
دانشگاه
colleges
دانشگاه
universities
دانشگاه
gaudyday
روزمهمانی دانشکده روزشادی
cadets
دانشجوی دانشکده افسری
professors
معلم دبیرستان یا دانشکده
professor
معلم دبیرستان یا دانشکده
cadet
دانشجوی دانشکده افسری
student of law
شاگرد دانشکده حقوق
medical
دانشکده پزشکی سرپزشک
faculties
اولیای مدرسه دانشکده
mattriculation
دخول در دانشکده یادانشگاه
faculties
نیروی ذهنی دانشکده
faculty
اولیای مدرسه دانشکده
faculty
نیروی ذهنی دانشکده
principals
رئیس دانشکده یا دبیرستان
principal
رئیس دانشکده یا دبیرستان
academian
عضو دانشکده یادانشگاه
the institution of a universit
تاسیس دانشگاه
technical university
دانشگاه فنی
polytechnic
دانشگاه فناوری
Chancellor
رئیس دانشگاه
state university
دانشگاه دولتی
state university
دانشگاه ایالتی
staff college
دانشگاه جنگ
academy
دانشگاه هنر
college of
[music, technology,...]
دانشگاه فناوری
senior technical college
دانشگاه فناوری
Chancellors
رئیس دانشگاه
University of Applied Sciences
[UAS]
دانشگاه فناوری
academical
دانشجوی دانشگاه
presidents
رئیس دانشگاه
president
رئیس دانشگاه
academies
دانشگاه اموزشگاه
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
presentation day
روز دادن درجات در دانشکده
mortar board
کلاه چتر گوش دانشکده
rectorate
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
matriculating
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
deanship
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
matriculate
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
freshmen
دانشجوی سال اول دانشکده
freshman
دانشجوی سال اول دانشکده
matriculated
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
trencher cap
کلاه چهار گوش دانشکده
matriculates
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
extramural
مربوط به خارج از دانشگاه
chaired
کرسی استادی در دانشگاه
vice chancellor
معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor
معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellors
معاون رئیس دانشگاه
chairing
کرسی استادی در دانشگاه
chairs
کرسی استادی در دانشگاه
matriculant
قبول شده در دانشگاه
semester
دوره 61 هفتهای دانشگاه
rectors
رئیس دانشگاه رهبر
semesters
دوره 61 هفتهای دانشگاه
rector
رئیس دانشگاه رهبر
oxonian
وابسته به دانشگاه اکسفورد
chair
کرسی استادی در دانشگاه
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
war college
دانشگاه عالی جنگ
directive
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
gymnasiast
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
don
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
prom
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
donned
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
proms
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
junior
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
eton
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
dons
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
non collegiate
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com