Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English
Persian
It melts in the mouth
در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
Search result with all words
fondant
شیرینی ای که در دهان اب میشود
fondants
شیرینی ای که در دهان اب میشود
Other Matches
slaver
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth .
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
stomal
دهان دار وابسته به دهان
kiss of life
تنفس مصنوعی دهان به دهان
expired air method
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
delectable
لذیذ
savorous
لذیذ
delicious
لذیذ
mouth-watering
لذیذ
toothsome
لذیذ
saporous
لذیذ
relishable
لذیذ
luscious
لذیذ
yummy
لذیذ خوشمزه
regale
خوراک لذیذ
regaling
خوراک لذیذ
regales
خوراک لذیذ
regaled
خوراک لذیذ
cates
چیزهای لذیذ
peaches
چیز لذیذ
pleasurable
لذیذ مغتنم
peach
چیز لذیذ
delectableness
چیز لذیذ
delectability
چیز لذیذ
cate
سورسات اغذیه لذیذ
palatable
خوش طعم لذیذ
gastronomist
متخصص غذای لذیذ
dainty
گوشت یا خوراک لذیذ
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
delicacy
نازک بینی خوراک لذیذ
nicely
باریک بینی چیز لذیذ
delicacies
نازک بینی خوراک لذیذ
nectar
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
titbits
لقمه خوشمزه تکه لذیذ وباب دندان
titbit
لقمه خوشمزه تکه لذیذ وباب دندان
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softer
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxing
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
OS
دهان
potato box
دهان
polystome
دهان
polystomatous
دهان
slobbering
اب دهان
gobs
دهان
slobber
اب دهان
jib
دهان
mouthed
دهان
spittle
اب دهان
mouth
دهان
slobbers
اب دهان
puss
دهان
slobbered
اب دهان
gob
دهان
unmuffle
دهان
astomatous
بی دهان
jibbed
دهان
jibbing
دهان
saliva
اب دهان
jibs
دهان
chops
دهان
mouthing
دهان
astomatal
بی دهان
mouths
دهان
autos
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
auto
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
orals
از راه دهان
mum's the word
<idiom>
دهان قرص
mouthwash
دهان شویه
slobber
دهان را اب انداختن
mouth-watering
دهان آب انداز
microstomous
کوچک دهان
insalivate
اب دهان زدن به
scolds
ادم بد دهان
rictus
چاک دهان
widemouthed
دهان باز
reeks
بخار دهان
slobbering
دهان را اب انداختن
scolded
ادم بد دهان
mouthed
در دهان گذاشتن
slobbers
دهان را اب انداختن
mouthing
در دهان گذاشتن
mouths
در دهان گذاشتن
mouth
در دهان گذاشتن
reeked
بخار دهان
reeking
بخار دهان
reek
بخار دهان
scold
ادم بد دهان
oral
از راه دهان
slobbered
دهان را اب انداختن
say a mouthful
<idiom>
حرف دهان پر کن
mouthwashes
دهان شویه
spits
اب دهان خدو
neb
پوزه دهان
fetid
گند دهان
toho
دهان ببر
stomatology
دهان پزشکی
stomatous
دهان دار
peroral
از راه دهان
gag
دهان باز کن
throat
صدا دهان
to shut up
دهان بستن
spit
اب دهان خدو
halitosis
گند دهان
throats
صدا دهان
openmouthed
دهان باز
gags
دهان باز کن
gymnostomous
برهنه دهان
mouthy
دهان دار
palate
سقف دهان
stomatal
وابسته به دهان
gagging
دهان باز کن
astomatal
فاقد دهان
cyclostomatous
دهان گرد
stomatal
دهان دار
fomalhaut
دهان ماهی
stoma
شکاف دهان
cyclostomate
دهان گرد
stomatic
شبیه دهان
palates
سقف دهان
gagged
دهان باز کن
stomatitis
ورم دهان
muzzled
دهان بند دهنه
muzzles
دهان بند دهنه
gags
دهان بند بستن
squiggle
در دهان قرقره کردن
gagged
دهان بند بستن
screw up
غنچه کردن دهان
muzzling
دهان بند دهنه
gagging
دهان بند بستن
orinasal
از دهان و بینی درامده
Wellington
چکمه دهان گشاد
muzzle
دهان بند دهنه
mug
ساده لوح دهان
squiggles
در دهان قرقره کردن
gag
دهان بند بستن
spiracular
شبیه سوراخ دهان
mugs
ساده لوح دهان
drools
اب از دهان تراوش شدن
sound off
مزه دهان کسیرافهمیدن
mouthpart
زائده نزدیک دهان
toadfish
ماهی دهان گشاددریایی
spit
اب دهان پرتاب کردن
blurt
از دهان بیرون انداختن
swearer
ادم بد دهان وفحاش
clump block
قرقره دهان گشاد
to escape one's lips
از دهان کسی در رفتن
mugging
ساده لوح دهان
paralysis of the face
لغو یا کجی دهان
mugged
ساده لوح دهان
spits
اب دهان پرتاب کردن
pie hole
[American E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
hagfish
مارماهی دهان گرد
he has a loose tongue
دهان لقی دارد
fullmouthed
دارای دهان کامل
bazoo
[American E]
دهان
[اصطلاح روزمره]
slobber
اب دهان روان ساختن
fish fag
زن بدزبان یابد دهان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com