Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
lar n
در روم باستان نام یکی ازخدایان حامی خانه
Other Matches
cyzicene hall
[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
flamen
کاهن معبد یکی ازخدایان
krishna
کریشنا:نام یکی ازخدایان بزرگ هندوهاکه مظهرهشتم vishnu میباشد
siva
خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
abetter or abettor
حامی
supporter
حامی
actor
حامی
sponsoring
حامی
vindicator
حامی
sponsors
حامی
supporters
حامی
unbacked
بی حامی
abetter
حامی
shield
حامی
actors
حامی
upholders
حامی
shields
حامی
advocate
حامی
supportive
حامی
upholder
حامی
sponsor
حامی
support r
حامی
patrons
حامی
backers
حامی
bulwark
حامی
bulwarks
حامی
patronless
بی حامی
patron
حامی
backer
حامی
supportless
بی حامی
sustentacular
حامی
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
factioneer
هوادار حامی
sponsored
حامی سرپرست
protectors
حامی سرپرست
robin hood
حامی ضعفا
our esteemed patron
حامی محترم ما
protector
حامی سرپرست
tribune
حامی ملت
partizan etc
حامی طرفدارانه
patroness
حامی مونث
nepotist
حامی خویشاندان
partizan etc
هواخواه حامی
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
hamito semitic
از نژاد حامی وسامی
advocating
طرفداری کردن حامی
advocates
طرفداری کردن حامی
sponsor
التزام دهنده حامی
advocated
طرفداری کردن حامی
boosters
حامی ترقی دهنده
partisan
حامی پیرو متعصب
booster
حامی ترقی دهنده
partisans
حامی پیرو متعصب
sponsors
التزام دهنده حامی
sponsoring
التزام دهنده حامی
tribuneship
مقام حامی ملت
partizan
حامی پیرو متعصب
squirish
سلحشور وار شبیه حامی زن
maecenas
حامی و حافظ علم وادب
archaeologist
باستان شناس
Ancient Egypt
مصر باستان
hellene
یونان باستان
archaeology
باستان شناسی
archeology
باستان شناسی
archeologist
باستان شناس
Ancient history
تاریخ باستان
anciently
در عهد باستان
planeta
درروم باستان
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
archaeological
وابسته به باستان شناسی
provincialize
تبدیل باستان کردن
cardo
خیابان اصلی
[در رم باستان]
archeological
وابسته به باستان شناسی
provenance
چشمه
[باستان شناسی]
site of the find
منبع
[باستان شناسی]
archeological site
منبع
[باستان شناسی]
provenance
منبع
[باستان شناسی]
laconian
ولایتی از یونان باستان
antiquities
روزگار باستان قدمت
archeological site
چشمه
[باستان شناسی]
site of the find
چشمه
[باستان شناسی]
the art of the Ancient world
هنر جهان باستان
experimental archaeology
باستان شناسی آزمایشی
archaeological Museum
موزه باستان شناسی
aerial archaeology
باستان شناسی هوایی
civil low
سیستم حقوقی رم باستان
geochronology
باستان شناسی زمین
archeological dig
حفاری باستان شناسی
antiquity
روزگار باستان قدمت
panathenaea
جشن ATHENA دریونان باستان
achaian
اهل شهراخائیه در یونان باستان
drachmas
پول نقره یونان باستان
khekher
[کتیبه های مصر باستان]
drachma
پول نقره یونان باستان
achaean
اهل شهراخائیه در یونان باستان
canopus
[شهر الکساندر در مصر باستان]
drachmae
پول نقره یونان باستان
peplos
یکجور روسری زنانه دریونان باستان
trireme
کشتی جنگی روم و یونان باستان
conscript fathere
اعضای مجلس سنای روم باستان
agora
[فضای باز عمومی در یونان باستان]
curia
یکی ازتقسیمات کوچک قبیلهای در رم باستان
impluvium
[حوض باران گیر در روم باستان]
Dryopic
[مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
pyrrhic dance
یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
minoan
مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
Olympic Games
مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
obol
سکه سیم در یونان باستان که نزدیک بود با یک pennyونیم
sibilline books
کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
agoines
مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
theoric
وجوهی که در یونان باستان جمع میکردند ...رفتن به تماشاخانه هاکمک کنند
honey comb
خانه خانه کردن
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
sabbatical year
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
acrostolium
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
patron saints
امام یا شخص مقدس حامی شخص
patron saint
امام یا شخص مقدس حامی شخص
criosphinx
ابوالهول
[مجسمه ابوالهول در مصر باستان]
Ancient Greece
یونان باستانی
[یونان جهان باستان]
fragment
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
her house
خانه ان زن
housed
خانه
furnace house
خانه
materfamilias
زن خانه
her house
خانه اش
house
خانه
sockets
خانه
cell
خانه
honeycomb
خانه خانه
honeycombs
خانه خانه
housing
خانه ها
socket
خانه
double-fronted
خانه دو در
houses
خانه
domiciles
خانه
i was under his roof
در خانه
houseless
بی خانه
cells
خانه
room
خانه
rooms
خانه
houseroom
جا در خانه
checkered
خانه خانه
dwelling
خانه
dwellings
خانه
within doors
در خانه
pieds-a-terre
خانه
roommate
هم خانه
roommates
هم خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
pied-a-terre
خانه
door to door
خانه به خانه
door-to-door
خانه به خانه
lares
خانه
cellular
خانه خانه
domicile
خانه
pigeon-holes
خانه
pigeon hole
خانه
shacks
خانه
homes
خانه
cloisonne
خانه خانه
alveolate
خانه خانه
tersellated
خانه خانه
lodge
خانه
pigeon-hole
خانه
shack
خانه
quarterage
خانه
home
خانه
lodged
خانه
lodges
خانه
lar
خانه
cellulated
خانه خانه
house work
خانه داری
convalescent home
نقاهت خانه
loony bins
دیوانه خانه
house top
بام خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com