English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
nationwide در سرتاسر کشور
Other Matches
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
thwarted در سرتاسر
crossways سرتاسر
cap a pie سرتاسر
trans- سرتاسر
hip and thigh سرتاسر
thwart در سرتاسر
across سرتاسر
thru سرتاسر
all round سرتاسر
overall سرتاسر
crosswise سرتاسر
overalls سرتاسر
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
at بقرار سرتاسر
out-and-out کامل سرتاسر
out and out کامل سرتاسر
through بواسطه سرتاسر
alpha and omega تماما سرتاسر
worldwide در سرتاسر جهان
cosmopolite سرتاسر جهانی
overrun سرتاسر محلی رافراگرفتن
all the year round در تمامی یا سرتاسر سال
transpierce سرتاسر سوراخ شدن
through out درتمام مدت سرتاسر
to spread [across] [over] توسعه یافتن [سرتاسر]
overrunning سرتاسر محلی رافراگرفتن
to spread [across] [over] گسترش یافتن [سرتاسر]
to spread [across] [over] پهن شدن [سرتاسر]
overruns سرتاسر محلی رافراگرفتن
transcontinental عبور کننده از سرتاسر قاره
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
flat bow کمانی که سرتاسر ان دارای یک ضخامت است
eustatic مربوط به تغییرات سطح دریادر سرتاسر جهان
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
common wealth کشور
territories کشور
state کشور
state- کشور
land n کشور
soil کشور
soils کشور
soiling کشور
fatherland کشور
fatherlands کشور
states کشور
realms کشور
stating کشور
realm کشور
nations کشور
countries کشور
territory کشور
nation کشور
stated کشور
country کشور
Niger کشور نیجر
Nigeria کشور نیجریه
host country کشور میزبان
Namibia کشور نامیبی
Myanmar کشور میانمار
host nation کشور میزبان
independency کشور مستقل
Namibia کشور نامیبیا
Holland کشور هلند
New Zealand کشور زلاندنو
home country کشور اصلی
Nicaragua کشور نیکاراگوا
Nepal کشور نپال
Oman کشور عمان
Singapore کشور سنگاپور
Somalia کشور سومالی
Egypt کشور مصر
Sudan کشور سودان
Suriname کشور سورینام
Swaziland کشور سوازیلند
Sweden کشور سوئد
Tanzania کشور تانزانیا
Thailand کشور تایلند
department of the enterior وزارت کشور
Togo کشور توگو
Czechoslovakia کشور چکوسلواکی
country of origin کشور مبداء
Sierra Leone کشور سیرالئون
Senegal کشور سنگال
Rwanda کشور رواندا
high court of دیوانعالی کشور
Greece کشور یونان
great power کشور با قدرت
Pakistan کشور پاکستان
friendly state کشور خودی
friendly state کشور دوست
Paraguay کشور پاراگوئه
Peru کشور پرو
forwarding country کشور فرستنده
Philippines کشور فیلیپین
Portugal کشور پرتغال
fisc خزانه کشور
Qatar کشور قطر
Tunisia کشور تونس
traitor to one's country خائن به کشور
secretary of state for home affairs وزیر کشور
sea power کشور دریایی
Botswana کشور بوتسوانا
Burma کشور برمه
Cambodia کشور کامبوج
Cameroon کشور کامرون
respublica کشور جمهوری
respublica جمهوری کشور
cloud-cuckoo-land کشور پریون
Colombia کشور کلمبیا
Costa Rica کشور کاستاریکا
Cuba کشور کوبا
Djibouti کشور جی بوتی
Ecuador کشور اکوادر
Bhutan کشور بوتان
Belize کشور بلیز
sending state کشور فرستنده
traitor to the countruy خائن کشور
theocrat خداوند کشور
the youth of the country جوانان کشور
the superme court دیوانعالی کشور
the play of europe کشور سویس
Albania کشور آلبانی
Andorra کشور آندورا
Angola کشور انگولا
Argentina کشور آرژانتین
Spain کشور اسپانیا
southland کشور نیمروز
Bahamas کشور باهاما
Bahrain کشور بحرین
Bangladesh کشور بنگلادش
Eire کشور ایرلند
per pais بوسیله کشور
Kuwait کشور کویت
Liberia کشور لیبریا
Laos کشور لائوس
land of the rising sun کشور ژاپن
Lesotho کشور لسوتو
Libya کشور لیبی
Korea کشور کره
Luxembourg کشور لوکزامبورگ
kingdom کشور قلمروپادشاهی
Malawi کشور مالاوی
Malaysia کشور مالزی
Maldives کشور مالدیو
Mali کشور مالی
Mexico کشور مکزیک
Kiribati کشور کیریباتی
Kenya کشور کنیا
Jamaica کشور جامائیکا
Fiji کشور فیجی
Finland کشور فنلاند
Gabon کشور گابن
Ghana کشور گانا
oversea خارج از کشور
Great Britain کشور انگلیس
ottoman کشور عثمانی
Guatemala کشور گواتمالا
Guyana کشور گیانا
Honduras کشور هندوراس
Hungary کشور مجارستان
Indonesia کشور اندونزی
Morocco کشور مغرب
midland داخله کشور
Mozambique کشور موزامبیک
neighbouring country [British E] کشور همسایه
neighboring state [American E] کشور همسایه
bordering country کشور همسایه
fairylands کشور پریان
fairyland کشور پریان
Ghana کشور غنا
inland درون کشور
ministry of the interior وزارت کشور
Home Office وزارت کشور
in these parts <adv.> در این کشور
in this country <adv.> در این کشور
mother country کشور اصلی
mother countries کشور اصلی
traitors خائن به کشور
traitor خائن به کشور
deportation اخراج از کشور
Hungary مجارستان [کشور]
stating جمهوری کشور
states جمهوری کشور
stated جمهوری کشور
state- جمهوری کشور
state جمهوری کشور
treason خیانت به کشور
expulsions اخراج از کشور
expulsion اخراج از کشور
America کشور امریکا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com