English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
isolation در صورتی که ولتاژ قط ع شود و..
Search result with all words
voltage وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
voltages وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند
Other Matches
line voltage ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
transmission که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
unipolar که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند
transmissions که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند
checks جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
voltage regulator تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
voltage balance موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
electrically قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
positive سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود
figured صورتی
pictogram خط صورتی
nervus facialis عصب صورتی
trigon گروه سه صورتی
pink رنگ صورتی
pinker رنگ صورتی
pinkest رنگ صورتی
facial vision بینایی صورتی
facial nerve عصب صورتی
Mistyrose <adj.> <noun> نوعی صورتی
Pale pink صورتی کمرنگ
Rosepink <adj.> <noun> نوعی صورتی
Oldrose <adj.> <noun> صورتی پررنگ
majolica یکجور کاشی صورتی
maiolica یکجور کاشی صورتی
pinkish مایل به رنگ صورتی
Cerise <adj.> <noun> نوعی صورتی پررنگ
Magneta <adj.> <noun> نوعی صورتی پررنگ
Salmon <adj.> <noun> رنگی میان صورتی و نارنجی
to i. any thing with figures یا صحههای صورتی به چیزی زدن
Rosybrown <adj.> <noun> رنگی میان صورتی وقهوه ای
binds به صورتی که قابل اجرا باشد
bind به صورتی که قابل اجرا باشد
doughface دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
zero پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
zeroes پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
jump instruction پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
zeros پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد
omr و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
information دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
auto امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
default نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
normalize تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
defaulted نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
normalising تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
defaulting نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
normalises تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
copyhold تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
normalised تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
identity دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identities دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
defaults نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
normalizes تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
autos امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
interrupts حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupt حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupting حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
punch وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
IF statement عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
punches وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
jump instruction موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
punched وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
alternating voltage ولتاژ C.A
potential ولتاژ
line voltage ولتاژ خط
total voltage ولتاژ کل
electric tension ولتاژ
voltage ولتاژ
voltages ولتاژ
scrambled کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
readers وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
reader وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
demands تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
scramble کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
forward voltage ولتاژ مستقیم
mains voltage ولتاژ شبکه
main voltage ولتاژ اصلی
firing voltage ولتاژ اشتعال
load voltage ولتاژ بار
filament voltage ولتاژ فیلامان
filament voltage ولتاژ افروزه
field voltage ولتاژ میدان
medium voltage ولتاژ متوسط
electrode bias ولتاژ استراحت
normal voltage ولتاژ عادی
electrode voltage ولتاژ الکترد
extinction voltage ولتاژ خاموشی
interference vcoltage ولتاژ پارازیت
nominal voltage ولتاژ اسمی
fault voltage ولتاژ خطا
no load voltage ولتاژ بی باری
fault voltage ولتاژ عیب
load tension ولتاژ بار
line voltage variation نوسان ولتاژ
generator voltage ولتاژ ژنراتور
imaginary voltage ولتاژ راکتیو
impluse ضربه ولتاژ
impressed voltage ولتاژ موثر
induce voltage ولتاژ القایی
induction voltage ولتاژ القائی
input voltage ولتاژ اولیه
primery voltage ولتاژ اولیه
instantaneous voltage ولتاژ لحظهای
insulation voltage ولتاژ ایزولاسیون
internal voltage ولتاژ داخلی
ignition voltage ولتاژ احتراق
idle voltage ولتاژ کور
inverse voltage ولتاژ معکوس
line voltage ولتاژ شبکه
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
phase to neutral voltage ولتاژ فازی
line to neutral voltage ولتاژ فازی
grid voltage ولتاژ شبکه
line drop افت ولتاژ یک خط
limiting voltage ولتاژ مرزی
heating voltage ولتاژ گرمایش
high voltage ولتاژ بالا
hum voltage ولتاژ نویز
ionization voltage ولتاژ یونیزاسیون
operating voltage ولتاژ کار
zener voltage ولتاژ زنر
voltage level سطح ولتاژ
voltage rise افزایش ولتاژ
voltage increase افزایش ولتاژ
voltage impluse ضربان ولتاژ
voltage impluse ایمپولز ولتاژ
voltage drop افت ولتاژ
voltage divider مقسم ولتاژ
voltage curve منحنی ولتاژ
voltage control کنترل ولتاژ
voltage compensation تعادل ولتاژ
voltage balance میزان ولتاژ
voltage amplifier امپلیفایر ولتاژ
voltage amplification تقویت ولتاژ
voltage loss اتلاف ولتاژ
voltage loss تلف ولتاژ
voltage measuring سنجش ولتاژ
voltaism ولتاژ الکتریکی
voltage vector بردار ولتاژ
voltage transformer ترانسفورماتور ولتاژ
voltage to ground ولتاژ زمین
voltage stabilization تثبیت ولتاژ
voltage stability ثبات ولتاژ
voltage source منبع ولتاژ
voltage relay رله ولتاژ
voltage regulator رگولاتور ولتاژ
voltage regulator نافم ولتاژ
voltage regulation تنظیم ولتاژ
voltage ratio نسبت ولتاژ
voltage pulse پالس ولتاژ
voltage peak پیک ولتاژ
useful voltage ولتاژ موثر
tube voltage ولتاژ لامپ
transient voltage ولتاژ گذرا
potentiometer مقسم ولتاژ
potential regulator رگولاتور ولتاژ
potential regulator نافم ولتاژ
voltage gradient گرادیان ولتاژ
potential gradient گرادیان ولتاژ
potential drop افت ولتاژ
peak voltage ولتاژ پیک
peak voltage ولتاژ حداکثر
peak voltage ولتاژ اوج
peak to peak voltage ولتاژ مضاعف
overvoltage اضافه ولتاژ
overvoltage ولتاژ اضافی
overpotential اضافه ولتاژ
output voltage ولتاژ خروجی
rated voltage ولتاژ اسمی
transient voltage ولتاژ ضربهای
transient voltage ولتاژ لحظهای
transformer voltage ولتاژ ترانسفورماتور
threshold voltage ولتاژ استانه
terminal voltage ولتاژ ترمینال
terminal voltage ولتاژ قطبی
supply voltage ولتاژ ورودی
sticking voltage ولتاژ وقفه
y voltage ولتاژ ستاره
star voltage ولتاژ ستاره
spark voltage ولتاژ جرقه
signal voltage ولتاژ سیگنال
signal voltage ولتاژ دریافتی
signal voltage ولتاژ ورودی
series voltage ولتاژ سری
service voltage ولتاژ کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com