Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (13 milliseconds)
English
Persian
impanel
در صورت نوشتن
Search result with all words
gather
نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
gathered
نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
declaration
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarations
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
minute
خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
declarative statement
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
flying head
نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
nonoverlap processing
نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
Other Matches
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
to put down
نوشتن
pt down
نوشتن
scribble
بد نوشتن
inscribe
نوشتن
indite
نوشتن
inscribes
نوشتن
pens
نوشتن
penning
نوشتن
pen
نوشتن
inscribing
نوشتن
penned
نوشتن
scribbling
بد نوشتن
scribbles
بد نوشتن
scribbled
بد نوشتن
inscribed
نوشتن
set down
نوشتن
to set down
نوشتن
writes
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
scrawls
بد نوشتن
scrawled
بد نوشتن
scrawling
بد نوشتن
write head
هد نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
superscrible
نوشتن
write
نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
penning
خامه نوشتن
prefaces
دیباچه نوشتن
prefacing
دیباچه نوشتن
scrolls
کتیبه نوشتن
pens
خامه نوشتن
write out
به تفصیل نوشتن
gloss
حاشیه نوشتن بر
allegorize
تمثیل نوشتن
jot
با شتاب نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
rewriting
باز نوشتن
write head
نوک نوشتن
rewritten
باز نوشتن
rewrote
دوباره نوشتن
rewrote
باز نوشتن
enlist
درفهرست نوشتن
prefaced
دیباچه نوشتن
jots
با شتاب نوشتن
jotted
با شتاب نوشتن
preamble
مقدمه نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
graphic
وابسته به فن نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
wirte only
تنها نوشتن
penned
خامه نوشتن
overwrite
دومرتبه نوشتن
overwrite
زیاد نوشتن
overwrite
جای نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
poeticize
شعر نوشتن
poetize
شعر نوشتن
precis
خلاصه نوشتن
r/w
خواندن- نوشتن
read/write
خواندن- نوشتن
read/write head
هدخواندن- نوشتن
to dip ones pen in gall
سخت نوشتن
over write
جای نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
pen
خامه نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
to write out
بتفضیل نوشتن
to write off
به اسانی نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
miswrite
اشتباه نوشتن
scroll
کتیبه نوشتن
table
در فهرست نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
tablets
بر لوح نوشتن
tablet
بر لوح نوشتن
tired of writing
خسته از نوشتن
scribbling
باشتاب نوشتن
autographing
دستخط نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
annotating
حاشیه نوشتن
annotates
تفسیر نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
commentated
تقریظ نوشتن
annotating
تفسیر نوشتن
scribbles
باشتاب نوشتن
annotate
حاشیه نوشتن
scribbled
باشتاب نوشتن
scribble
باشتاب نوشتن
circumscribed
نوشتن در دور
circumscribe
نوشتن در دور
handwrite
بادست نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
commentating
تقریظ نوشتن
invoicing
فاکتور نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
write up
به تفصیل نوشتن
prose
نثر نوشتن
engross
درشت نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
itemising
به اقلام نوشتن
write off
زود نوشتن
annotate
تفسیر نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
demythologize
تفسیر نوشتن
write-offs
زود نوشتن
write-off
زود نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
i am weary of writing
از نوشتن خسته
editorialises
سرمقاله نوشتن
rewrites
باز نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
rewrites
دوباره نوشتن
program
برنامه نوشتن
inscroll
در طومار نوشتن
invoice
فاکتور نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
rewrite
باز نوشتن
graphomania
شهوت نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
programs
برنامه نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
invoices
فاکتور نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
invoiced
فاکتور نوشتن
commentates
تقریظ نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
circumscribes
نوشتن در دور
list
در فهرست نوشتن
typed
با ماشین تحریر نوشتن
type write
با ماشین تحریر نوشتن
transliterate
حرف بحرف نوشتن
send away for something
<idiom>
تقاضا نامه نوشتن
paean
پیروزی نامه نوشتن
types
با ماشین تحریر نوشتن
to write off
زود نوشتن وفرستادن
stave
روی خط حامل نوشتن
anglicization
تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
direct read after write
خواندن مستقیم پس از نوشتن
write protect ring
حلقه حفافت از نوشتن
documenting
نوشتن شرح یک فرآیند
type
با ماشین تحریر نوشتن
interline
بین سطور نوشتن
documented
نوشتن شرح یک فرآیند
document
نوشتن شرح یک فرآیند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com