English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
in the non-smoking section در قسمت غیر سیگاری ها
Search result with all words
Could we have a table in the non-smoking section? آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
Other Matches
puffer سیگاری
smoker سیگاری ها
non-smoker غیر سیگاری ها
ash-hole زیر سیگاری
to light a cigarette سیگاری را روشن کردن
tubular لوله مانند سیگاری شکل
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttle عبور قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
it fell to my lot to go قسمت
internode قسمت
portion قسمت
section قسمت
in part در یک قسمت
dole قسمت
in sections قسمت قسمت
head stall قسمت سر
feck قسمت
sections قسمت
Corp قسمت
divisions قسمت
batch قسمت
batches قسمت
division قسمت
departments قسمت
segments قسمت
department قسمت
segment قسمت
arm قسمت
portions قسمت
underfoot قسمت کف پا
sect قسمت
unit قسمت
units قسمت
sects قسمت
data division قسمت
percentage قسمت
percentages قسمت
compartmental قسمت قسمت
caboodle قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
partitions قسمت
detachments قسمت
snick قسمت
detachment قسمت
component قسمت
components قسمت
plank قسمت
part قسمت
party قسمت
partition قسمت
canto قسمت
ratios قسمت
piece قسمت
compartment قسمت
compartments قسمت
agencies قسمت
agency قسمت
kismet قسمت
pieces قسمت
rashers قسمت
instalments قسمت
instalment قسمت
cantos قسمت
installments قسمت
grist قسمت
ratio قسمت
rasher قسمت
subsections قسمت فرعی
foot قسمت پایینی
subsection قسمت فرعی
patrol قسمت گشتی
patrols قسمت گشتی
activities قسمت یکان
activity قسمت یکان
sects قسمت کردن
forehand قسمت ممتاز
midst قسمت وسط
patrolling قسمت گشتی
patrolled قسمت گشتی
northward قسمت شمالی
broad قسمت پهن
broader قسمت پهن
broadest قسمت پهن
sect قسمت کردن
proportion سهم قسمت
proportions سهم قسمت
parcel قسمت گره
parcels قسمت گره
seen قسمت سوم see
sapper قسمت حفاری
foreparts قسمت جلو
forepart قسمت جلو
legs بخش قسمت
leg بخش قسمت
forehands قسمت ممتاز
initial اولین قسمت
initialed اولین قسمت
preludes قسمت مقدماتی
prelude قسمت مقدماتی
sappers قسمت مهندسی
initialing اولین قسمت
initialled اولین قسمت
initialling اولین قسمت
sappers قسمت حفاری
sapper قسمت مهندسی
initials اولین قسمت
where درکدام قسمت
men's apartments قسمت مردانه
quadrant یک قسمت از چهاربخش
quaternion قسمت چهارگانه
rear party قسمت عقبه
reconnaissance party قسمت شناسایی
retraining command قسمت ندامتگاه
running part قسمت رونده
sale department قسمت فروش
sales department قسمت فروش
service department قسمت خدمات
purchasing office قسمت خرید
purchasing department قسمت خرید
pouf قسمت پف کردن
middle part قسمت میانی
millesimal یک هزارمین قسمت
moiety قسمت مساوی
naval establishment قسمت دریایی
northwards قسمت شمالی
operating agency قسمت اجرایی
overflow section قسمت سر ریز سد
palmation قسمت پنجهای
personnel section قسمت پرسنلی
signal corps قسمت مخابرات
staddle قسمت تحتانی
standing part قسمت ثابت
whack up قسمت کردن
whang قسمت سهم
women's apartments قسمت زنانه
part and parcel <idiom> قسمت مهمولازم
interest سهم [قسمت]
upside بالاترین قسمت
underbody قسمت زیر
tripartition قسمت سوم
standing part قسمت ایستا
subactivity قسمت جزء
submultiple خارج قسمت
tag end اخرین قسمت
tail end قسمت انتهایی
top round قسمت گرد
topside قسمت بالا
topsides قسمت بالا
trichotomous دارای سه قسمت
medical service قسمت بهداری
department قسمت شعبه
advance point قسمت نوک
advance section قسمت جلویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com