English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
greenside در مجاورت زمین
Other Matches
abutment مجاورت
juxtaposition مجاورت
adjacence or cency مجاورت
propinquity مجاورت
contiguity مجاورت
vicinity مجاورت
collateral در مجاورت هم
proximity مجاورت
vichywater مجاورت
neighborhood مجاورت
join در مجاورت بودن
vicinage مجاورت همسایگی
joined در مجاورت بودن
joins در مجاورت بودن
adjacence نزدیکی مجاورت
neiggourhood جوار مجاورت
neighbourhoods همسایگی مجاورت
neighbourhood همسایگی مجاورت
neighborhoods همسایگی مجاورت
law of contiguity قانون مجاورت
adjacency نزدیکی مجاورت
association by contiguity تداعی از راه مجاورت
juxtaposition جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
pyrophorous اتش گیرنده مجاورت هوا
pyrophorus چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
atmospheric corrosion فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
tip fading [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
catalyst عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysts عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysis اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
side tone انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
pneumatolysis تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
land زمین
this earthly round زمین
rooter زمین کن
ground surface کف زمین
tellus زمین
earth زمین
acres زمین
acre زمین
earths زمین
terrain زمین
cinder track زمین دو
cinder tracks زمین دو
grazes زمین
lackland بی زمین
land n زمین
grazed زمین
graze زمین
floors کف زمین
floored کف زمین
floor کف زمین
soils زمین
soiling زمین
soil زمین
norland زمین
grass roots کف زمین
extra terrestrial زمین
earthing زمین
fields زمین
real estate زمین
fielded زمین
geodetically زمین
domains زمین
aerospace جو زمین
domain زمین
ground زمین
ground کف زمین
ground : زمین
ground line خط زمین
globe زمین
ground [British] [floor] کف زمین
globes زمین
floor کف زمین
field زمین
basement زیر زمین
basements زیر زمین
orbit of the earth مدار زمین
deer lick زمین شوره
original ground زمین طبیعی
upland زمین بلند
uplands زمین کوهستانی
upland زمین کوهستانی
uplands زمین بلند
original ground زمین بکر
earth crust پوسته زمین
earth current برق زمین
emblements حاصل زمین
isogeotherm همدمای زمین
earth excavating حفاری زمین
parterre در طول زمین
parcelling تفکیک زمین
paralytic disability زمین گیری
terrain عوارض زمین
terrain زمین ناحیه
geotherm همدمای زمین
terrain نوع زمین
earth electrode الکترد زمین
geoisotherm همدمای زمین
emblements محصول زمین
terrain زمین عملیات
open country زمین باز
laird صاحب زمین
geoid زمین دیسه
speculation زمین خواری
geochemistry زمین شیمی
floored محدوده زمین
difficult terrain زمین دو عارضه
geodesy زمین سنجی
oblique compartment زمین مورب
nutation اهتزاز زمین
neutral earth زمین خنثی
floor محدوده زمین
geoid زمین وار
foreland زمین جلوامده
flat ground زمین مسطح
bogs زمین باطلاقی
feature line خط عوارض زمین
drill harrow زمین صاف کن
voltage to ground ولتاژ زمین
occident مغرب زمین
field of play زمین بازی
borderland زمین سرحدی
borderlands زمین سرحدی
natural ground زمین طبیعی
demesne تملک زمین
floors محدوده زمین
lairds صاحب زمین
bog زمین باطلاقی
flat ground زمین تخت
downfield زمین حریف
paralysis زمین گیری
gored زمین سه گوش
earthwards سوی زمین
rear court انتهای زمین
earthling اهل زمین
territories زمین ملک
territory زمین ملک
route به زمین نشاندن
earthing strap تسمه زمین
earthing اتصال زمین
routes به زمین نشاندن
rammer زمین کوب
earthwards بطرف زمین
pervious ground تراوا زمین
shell قشر زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com