Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
tried
در محک ازمایش قرار گرفته
Other Matches
reposing upon
قرار گرفته بر
underlying
در زیر قرار گرفته
nidicolous
در اشیانه قرار گرفته
capsulate
درمحفظه یاحفره قرار گرفته
jugate
روی هم قرار گرفته جفت
oppressed
تحت ستم قرار گرفته
applique
مورد استفاده قرار گرفته
probate
تحت ازمایش یا نظر قرار دادن
cathectic
تحت اثر قوه شهوانی قرار گرفته
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
anti propeller end
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
if the knee is affected
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
concentric shafts
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
ipsilateral
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
the boxes were nested
جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
bayed
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bays
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
baying
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
The persian gulf is between Iran and saude Arabia .
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
bay
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
biplane interference
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
board computer
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
working section
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
matrixes
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
post implementation review
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
matrix
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
shuttle
ماکو
[وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.]
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
oblique compartment
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
overlay
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
delta clock
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
priest ridden
زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان
window
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
BOF
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
boilerplate
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
decimals
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
ends
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
plan range
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
heddle rod
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
medallion
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
egoism
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
patinated
جرم گرفته کبره گرفته
brussels
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
upper memory
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
effluvium
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
low spirited
گرفته
low-spirited
گرفته
rancid
بو گرفته
addicted
خو گرفته
fusty
بو گرفته
chock full
گرفته
choky
گرفته
comate
مه گرفته
brumous
مه گرفته
heartsore
دل گرفته
fustier
بو گرفته
sombrous
گرفته
muggy
گرفته
gruff
گرفته
hoarse
گرفته
hoarser
گرفته
clouded
گرفته
hoarsest
گرفته
mistful
مه گرفته
darksome
گرفته
pokey
گرفته
fustiest
بو گرفته
bunged up
قی گرفته
dull
گرفته
muzzy
گرفته
folded in mist
مه گرفته
uptight
گرفته
accustomed
خو گرفته
air less
گرفته
dulled
گرفته
thick
گرفته
duller
گرفته
fogbound
مه گرفته
dulls
گرفته
dulling
گرفته
dullest
گرفته
thickest
گرفته
thicker
گرفته
adopted
گرفته
blear
گرفته وتاریک
addicts
: خو گرفته معتاد
verminous
شپش گرفته
filmiest
غبار گرفته
pokiest
گرفته دلگیر
resolved that ......
تصمیم گرفته شد که
filmier
غبار گرفته
wont
خو گرفته عادت
addict
خو گرفته معتاد
filmy
غبار گرفته
poky
گرفته دلگیر
Are you kidding ? Are you being funny?
شوخیت گرفته ؟
aeruginous
زنگ گرفته
measly
کرم گرفته
patinous
کبره گرفته
on the panel
جزوصورت گرفته
rainy
تر رگبار گرفته
smoky
دود گرفته
began
دست گرفته
caught
گرفته شده
patinated
زنگار گرفته
solemn
گرفته موقرانه
derivatives
گرفته شده
derivative
گرفته شده
pokier
گرفته دلگیر
divorcees
زن طلاق گرفته
blear eyes
چشمان قی گرفته
divorcee
زن طلاق گرفته
hoarsely
بطور گرفته
maggoty
کرم گرفته
duller
کندشدن گرفته
dullest
کندشدن گرفته
dulling
کندشدن گرفته
dulls
کندشدن گرفته
to d. itself
گرفته شدن
airless
گرفته یا دم کرده
drippy
هوای گرفته
fondest
انس گرفته
rheumatic
رماتیسم گرفته
fonder
انس گرفته
leaded
سرب گرفته
eerie
ترساننده گرفته
dulled
کندشدن گرفته
dull
کندشدن گرفته
cerated
موم گرفته
fond
انس گرفته
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
in mourning
چرک گرفته
triste
گرفته محزون
mity
کزم گرفته
tristful
گرفته محزون
mistful
میغ گرفته
medalled
مدال گرفته
shyest
ازمایش
testing
ازمایش
experiment
ازمایش
g
ازمایش
vetting
ازمایش
checking
ازمایش
screening
ازمایش
shy
ازمایش
shying
ازمایش
experimentation
ازمایش
examen
ازمایش
assay
ازمایش
shied
ازمایش
shies
ازمایش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com