Total search result: 202 (20 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
bullet |
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط |
bullets |
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط |
|
|
Other Matches |
|
sheets |
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد |
EDAC |
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای |
shut out <idiom> |
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن |
sheet |
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد |
trading stamp |
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند |
noises |
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال |
noise |
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال |
it is interesting to me |
برای من جالب توجه است |
shenanigan |
حقه یا حیله برای عطف توجه |
catchword |
کلمه سرصفحه برای جلب توجه |
shadowmask |
صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ |
newsworthy |
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه |
Baa! |
بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه] |
annunciator |
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود |
escape character |
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند |
wolf-whistle <idiom> |
سوتی که مرد برای جلب توجه زن(جذاب) می زند |
external |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
externals |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
signalled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
feep |
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند |
calling |
سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی |
signal |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
signaled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
flag day |
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند |
glares |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
glare |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
glared |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
screamer |
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه |
flag |
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص |
flags |
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص |
bilinear filtering |
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد |
anti balance tab |
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد |
poisson distribution |
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است |
draw attention |
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن |
vat dyeing |
رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.] |
favourite |
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب |
questionof interest |
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه |
favorites |
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب |
favourites |
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب |
IBM |
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است |
as opposed to |
در مقابل |
at the fore <adv.> |
در مقابل |
in consideration of |
در مقابل |
versus |
در مقابل |
as compared to |
در مقابل |
at the front <adv.> |
در مقابل |
in the front <adv.> |
در مقابل |
in front <adv.> |
در مقابل |
vis-a-vis |
مقابل |
opposites |
مقابل |
titles |
مقابل |
opposite |
مقابل |
opposed |
مقابل |
title |
مقابل |
versus prep |
در مقابل |
anti |
در مقابل |
at front <adv.> |
در مقابل |
fore <adv.> |
در مقابل |
vis a vis |
مقابل |
dead against |
درست مقابل |
opposite the house |
مقابل خانه |
counterparts |
نقطه مقابل |
counterweight |
وزنه مقابل |
counterpoint |
نقطه مقابل |
point blank |
مقابل هدف |
counterweights |
وزنه مقابل |
point-blank |
مقابل هدف |
off |
مقابل عازم |
from opposite directions |
از دو طرف مقابل |
opposed piston engine |
موتورپیستون مقابل |
counter weight |
وزنه مقابل |
contralateral muscles |
عضلات مقابل |
in comparison to [compared with] |
در قبال [در مقابل] |
respondents |
طرف مقابل |
counterpart |
نقطه مقابل |
inverse |
برعکس مقابل |
obverse |
طرف مقابل |
contrary |
مقابل خلاف |
water resistance |
مقاومت در مقابل اب |
respondent |
طرف مقابل |
alternative hypothesis |
فرضیه مقابل |
orientated |
هدف مقابل |
on payment |
در مقابل وجه |
anti thesis |
وضع مقابل |
kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
documents against payment |
اسناد در مقابل پرداخت |
front wall |
دیوار مقابل اسکواش |
sonnal deung |
مقابل تیغه دست |
equity versus efficiency |
برابری در مقابل کارائی |
hardest |
سخت در مقابل نرم |
torsional rigidity |
استحکام در مقابل پیچش |
wear resistance |
مقاومت در مقابل سایش |
harder |
سخت در مقابل نرم |
release documents against |
واگذاری اسناد در مقابل |
caps |
در مقابل حالت کوچک |
hard |
سخت در مقابل نرم |
driveway |
راه مقابل خانه |
windproof |
مقاوم در مقابل باد |
flood protection |
حفافت در مقابل طغیان |
drip proof enclosure |
حفافت در مقابل ریزش اب |
shell proof |
مقاوم در مقابل گلوله |
passing on the oath to the other party |
رد قسم به طرف مقابل |
opposit stroke pistons |
پیستون مقابل گرد |
countering |
مقابل دستگاه شمارنده |
rivals |
طرف مقابل دعوا |
mouses |
مقابل حساسیت Mouse |
light resistance |
مقاومت در مقابل نور |
rival |
طرف مقابل دعوا |
rivaled |
طرف مقابل دعوا |
countered |
مقابل دستگاه شمارنده |
counter |
مقابل دستگاه شمارنده |
rivalled |
طرف مقابل دعوا |
rivalling |
طرف مقابل دعوا |
aboral |
نقطه مقابل دهان |
mouse |
مقابل حساسیت Mouse |
antipode |
نقطهء مقابل یا متقاطر |
forward |
حرکت به جلو یا مقابل |
blocks |
دفاع در مقابل ابشار |
cash against documents |
پول در مقابل اسناد |
forwarded |
حرکت به جلو یا مقابل |
blocked |
دفاع در مقابل ابشار |
rivaling |
طرف مقابل دعوا |
capitals |
در مقابل حالت کوچک |
block |
دفاع در مقابل ابشار |
kukutsu dachi |
ایستادن در مقابل حریف |
boring stay |
قسمت ساکن مقابل |
laws versus tendencies |
قوانین در مقابل تمایلات |
insolation |
در مقابل اشعه افتاب قراردادن |
actinautographic |
دارای حساسیت در مقابل نور |
rebellions |
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه |
fascia plate |
تابلوی مقابل دریک وسیله |
exorable |
قابل تحریک در مقابل التماس |
rebellion |
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه |
than <conj.> |
از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل] |
payment against a draft |
پیش پرداخت در مقابل برات |
impluse response |
رفتار در مقابل فشار ضربهای |
stenothermy |
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت |
coefficient of drag |
ضریب مقاومت در مقابل حرکت |
denial operations |
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن |
thermostability |
قابلیت استحکام در مقابل حرارت |
notche sensitivity index |
ضریب حساسیت در مقابل شیار |
d/p |
تحویل اسناددر مقابل پرداخت |
flame safety |
ایمنی در مقابل شعله اتش |
adjacent |
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است |
soccage |
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت |
abneural |
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب |
fin de non recevoir |
رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل |
socage |
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت |
jump height curve |
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری |
sheet down |
ثابت کردن بادبان در مقابل باد |
to resist an attack |
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن |
thermosetting |
قابل سفت شدن در مقابل حرارت |
to backtrack <idiom> <verb> |
نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف] |
to row back <idiom> <verb> |
عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف] |
stances |
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه |
balloon jib |
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد |
stances |
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف |
stance |
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه |
stance |
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف |
documents aganist acceptance |
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی |
to row back <idiom> <verb> |
نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف] |
would just as soon <idiom> |
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری |
to backtrack <idiom> <verb> |
عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف] |
relicta verificatione |
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان |
ballooner |
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد |
bomb proof |
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد |
soil shear strength |
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان |
cold wet clothing |
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت |
thermoplasticity |
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت |
service line |
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش |
survivability |
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی |
audible |
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف |
forecourts |
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل |
streamline |
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند |
projection of a point |
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د |
fastness of bleaching |
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده |
forecourt |
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل |
vertical angles |
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس |
midcourt |
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب |
slide |
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته |
slides |
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته |
to make a goal |
توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن |
streamlining |
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند |
speed |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
streamlines |
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند |
speeding |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
speeds |
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش |
troop safety |
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی |
gutters |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
play footsie <idiom> |
از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن |
color fastness |
درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو |
trap |
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام |
warned protected |
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی |
gutter |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
royalties |
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد |
scan |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
royalty |
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد |
peine for et dure |
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی |
scanned |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |