Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7 milliseconds)
English
Persian
pierian
در مقدونیه قدیم
Other Matches
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
Macedonia
مقدونیه
Macedonia
جمهوری مقدونیه
stagirite
در مقدونیه ارسطو
olympus
کوه المپ در مقدونیه
yore
در قدیم
primitive
قدیم
anciently
در قدیم
of old
قدیم
the old world
بر قدیم
the old ways
رسوم قدیم
the old testament
عهد قدیم
ancientry
عهد قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
old world
دنیای قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
immensurable
خیلی قدیم
dateless
بسیار قدیم
f. times
ایام قدیم
conventionality
پیروی از سنت قدیم
immemorially
بطور خیلی قدیم
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
samson
قاضی قدیم اسرائیل
satrap
استاندار قدیم ایران
kempo
تکنیک قدیم کاراته
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
babylon
شهر بابل قدیم
land grave
کنت قدیم المانی
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
carthage
شهر کارتاژ قدیم
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
conservatives
پیرو سنت قدیم
unites
سکه قدیم انگلیسی
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
unite
سکه قدیم انگلیسی
conservative
پیرو سنت قدیم
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
uniting
سکه قدیم انگلیسی
old english
زبان انگلیسی قدیم
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
earliest
مربوط به قدیم عتیق
early
مربوط به قدیم عتیق
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
pony express
پست سریع السیر قدیم
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
babel
شهر و برج قدیم بابل
plebs
توده مردم روم قدیم
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
doric
بسبک معماری قدیم یونان
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
lowboy
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
mesolithic
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
azoth
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
Mamluk Carpets
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
Jaff design
طرح جاف
[جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
Senneh
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com