|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|
|||||||||||||||||||||
| Total search result: 15 (3 milliseconds) | |||||
| English | Persian | ||||
|---|---|---|---|---|---|
| i hear a tap at the door | در میزنند | ||||
| Search result with all words | |||||
| gong | زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند | ||||
| gongs | زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند | ||||
| birds are singing | مرغان چهچه میزنند | ||||
| irredentist | طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا | ||||
| jew's harp | سازی که با دندان نگاه میدارند و باانگشت میزنند | ||||
| kench | تغاری که ماهی یاپوست رادران نمک میزنند | ||||
| noyau | یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند | ||||
| papier | یکجور مقوای سخت که چسب و گل رس و چیزهای دیگربخمیران میزنند | ||||
| pipe light | تیکه چوبی که با ان پیپ یاچپق را اتش میزنند | ||||
| the horse paws the ground | اسب سم بزمین میزنند | ||||
| the stars twinkle | چشمک میزنند | ||||
| there is a ring at the door | دم در زنگ میزنند | ||||
| they serve it with butter | کره به ان میزنند | ||||
| wedding favour | گل یا نوار سفید که به افتخارعروسی به جامه خود میزنند | ||||
| Partial phrase not found. | |||||
| Recent search history | |
|