English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
i am purposed to go در نظر دارم بروم
Search result with all words
i am purposed to go قصد دارم بروم
iam impatient to go دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
I am thinding of going to Europe. خیال دارم به اروپ؟ بروم
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Other Matches
iam p to of knowing him از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
let me go بروم
it fell to my lot to go من شد که بروم
iam d. to go مایلم بروم
let me go بگذار بروم
i must go باید بروم
iam a to go میترسم بروم
i will go که بروم میروم
i made up my mind to go بر ان شدم که بروم
i ougth to go باید بروم
it fell to my lot to go قرار شد من بروم
i ought to go باید بروم
i can go میتوانم بروم
i may go ممکن است بروم
i made up my mind to go نصمیم گرفتم که بروم
How do I get to this place / this address? چطور می تونم به ... بروم؟
I have no place (nowhere) to go. جایی ندارم بروم
He advised (urged) me to go. به من توصیه کرد که بروم
I must leave at once. باید فورا بروم.
How do I get to ... ? چطور می تونم به ... بروم؟
i am unwilling to go مایل نیستم بروم
byzantine وابسته بروم شرقی
he gave me a sign to go اشاره کرد که بروم
he insisted on me to go اصرار کرد که بروم
i agreed to go حاضر شدم بروم
She asked me in (inside the house). تعارفم کرد بروم بو
i am bend on going مصمم هستم بروم
i am reluctant to go میل ندارم بروم
in order that i may go برای اینکه بروم
i am unwilling to go راضی نیستم بروم
shall i go? ایا باید بروم
may i go yes you may ایا ممکن است من بروم
i have no other place to go جای دیگری ندارم که بروم
I must be going now. الان دیگه باید بروم
I wI'll be damned if I ll go . لعنت برمن اگه بروم
i had barely time to get out همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
Can I get there on foot? آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
I have a short trip ahead. قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
You wont catch me going to his house . غلط می کنم دیگه به منزلش بروم
How do I get to city center? چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
He arrived just as I was about to go . درست موقعیکه می خواستم بروم او آمد
I dont have time to go to the movies . فرصت نمی کنم به سینما بروم
Now it is about time to head home! الان وقتش رسیده به خانه برویم [بروم] !
Can I drive to the centre of town? آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
i had half a mind to go چندان مایل برفتن نبودم انقدر ها میل نداشتم بروم
I have a carton of cigarettes من یک ... دارم.
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
I have a headache. من سر درد دارم.
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I agree. قبول دارم.
I am standing by you . I am right behind you . هوایت را دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
own a house خانهای دارم
I need my e من دوست دارم
I have a question. من یک سئوال دارم.
i intend to stay here خیال دارم که ...
my a is 0 years من 04سال دارم
it is in my recollection یاد دارم
close the door please خواهش دارم
i wish to stay here میل دارم ...
I'm in doubt about it. من بهش شک دارم.
i maintain عقیده دارم که ...
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
I owe her a grudge حق دارم که با اولج باشم
I feel nauseated. حالت تهوع دارم.
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
i stand to it that جدا عقیده دارم که
I am staying at the hotel. در هتل منزل دارم.
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
I am positive that ... من اطمینان کامل دارم که ...
i have a suit to the shah به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that سخت گمان دارم که
i am reluctant to go اکراه دارم از رفتن
i am on the wrong side of 0 من بیش از 05 سال دارم
i am famishing از گرسنگی دارم می میرم
i am busy at the moment اکنون کار دارم
i yearn for ارزوی استراحت دارم
iam ill bested موقعیت بدی دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time . خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out . از خستگی دارم غش می کنم
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
I believe in God. من به خدا ایمان دارم.
I am beginning to realize ( understand ) . کم کم دارم متوجه می شوم
I feel like throwing up. <idiom> دارم بالا میارم.
I have an appointment with the dentist. با دندانساز قرار دارم
I would like to know the truth. من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I'm working on it. دارم روش کار میکنم.
It pleases me. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I like it. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
I have to study من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
i own to having done it اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
i have a suit to the shah عریضه برای شاه دارم
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
i have worse to tell you بدتر از این دارم که بشمابگویم
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
I have a date with my fiandee. با نامزدم قرار ملاقات دارم
I live a very regular life . زندگی خیلی منظمی دارم
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
He owes me some money. از او پول می خواهم (طلب دارم )
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
I have all kinds of problems. هزار جور گرفتار ؟ دارم
do tell me خواهش دارم بمن بگویید
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
I am going on twenty. دارم می روم توی 20سالگی ؟
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I intend to buy a car . خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
i p to arrange an intrriew قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I am looking for work ( ajob). دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i please to do it خوش دارم که این کار را بکنم
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
I have a son your age. پسری دارم بسن ( وسال) شما
I'm sure we can come to some arrangement. من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I would like to learn the truth. من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i insist that he is innocent جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I'm starving [to death] . از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
i insist on his innocence جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
My clothes are a witness to my poverty. لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
From your lips to God's ears! <idiom> امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
Now I'm starting to believe it. دارم یواش یواش قبولش میکنم.
i suffer from headache سردرد دارم دچار سردرد هستم
I like to be friends with you. من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com