English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
rejoin در پاسخ گفتن
rejoined در پاسخ گفتن
rejoining در پاسخ گفتن
rejoins در پاسخ گفتن
Other Matches
reply [answer] پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answering پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
greets درود گفتن تبریک گفتن
to answer in the a اری گفتن بله گفتن
greet درود گفتن تبریک گفتن
greeted درود گفتن تبریک گفتن
originating با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
sputters تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputtered تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputter تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
negative reply پاسخ رد
answerback در پاسخ
responds پاسخ
replication پاسخ
rebutter پاسخ رد
in reply to در پاسخ
responded پاسخ
counterplea پاسخ رد
responsions پاسخ
answered پاسخ
answers پاسخ
representation [statement] پاسخ
item of written comment پاسخ
no : پاسخ نه
responses پاسخ
statement پاسخ
response [commentary] پاسخ
response پاسخ
answering پاسخ
reaction [answer, commentary] پاسخ
replies پاسخ
reply پاسخ
replied پاسخ
answer پاسخ
replying پاسخ
in answer to در پاسخ به
respond پاسخ
response time زمان پاسخ
movement response پاسخ حرکت
response rate سرعت پاسخ
rejoinder پاسخ دفاعی
response set امایه پاسخ
original response پاسخ ابتکاری
pleas پاسخ دعوی
rejoin پاسخ دادن
plea پاسخ دعوی
response threshold استانه پاسخ
response strength نیرومندی پاسخ
response latency نهفتگی پاسخ
response duration مدت پاسخ
response equivalence هم ارزی پاسخ
solution پاسخ یک مشکل
solutions پاسخ یک مشکل
response differentiation تفکیک پاسخ
response amplitude دامنه پاسخ
replier پاسخ دهنده
response generalization تعمیم پاسخ
rejoined پاسخ دادن
response intensity شدت پاسخ
rejoining پاسخ دادن
reflection response پاسخ قرینه
rejoins پاسخ دادن
preparatory response پاسخ مقدماتی
position response پاسخ مکانی
popular response پاسخ رایج
irresponsive پاسخ ندهنده
rejoinders پاسخ دفاعی
moro response پاسخ مورو
oracles پاسخ مبهم
answerback پاسخ برگشتی
answer mode حالت پاسخ
anatomy response پاسخ کالبدی
an a answer پاسخ مثبت
calculation پاسخ تقریبی
responded پاسخ دادن
respond پاسخ دادن
oracle پاسخ مبهم
anticipatory response پاسخ انتظاری
color response پاسخ رنگ
operandum ابزار پاسخ
manipulandum ابزار پاسخ
impluse response پاسخ ایمپولز
image response پاسخ تصویر
delayed response پاسخ درنگیده
frequency respone پاسخ فرکانس
emitted response پاسخ صدوری
distal response پاسخ دوربرد
discriminatory response پاسخ افتراقی
right answer پاسخ درست
correct response پاسخ درست
content response پاسخ محتوایی
consummatory response پاسخ پایانی
conditioned response پاسخ شرطی
answered پاسخ به یک سوال
answered : جواب پاسخ
whole response پاسخ کلی
w response پاسخ کلی
vaccum response پاسخ غیابی
vab پاسخ سمعی
answered : پاسخ دادن
answer پاسخ به یک سوال
answer : جواب پاسخ
answering : پاسخ دادن
answering : جواب پاسخ
answering پاسخ به یک سوال
early answer پاسخ زود
answers پاسخ به یک سوال
answers : جواب پاسخ
answers : پاسخ دادن
come up with <idiom> یافتن پاسخ
to definitive answer پاسخ قطعی
answerable پاسخ دار
to make a response پاسخ دادن
running rate اهنگ پاسخ
responds پاسخ دادن
responsorial پاسخ دهنده
voice answer back پاسخ سمعی
answer : پاسخ دادن
answer [to something] پاسخ [به چیزی] [راه حل]
galvanic skin response پاسخ برقی پوست
rejoin پاسخ دفاعی دادن
achromatic color response پاسخ رنگ بی فام
he returned a negative پاسخ منفی داد
high frequency responce پاسخ فرکانس بالا
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
phone پاسخ به تماس در تلفن
i pause for a reply منتظر پاسخ هستم
to fail to provide an answer درماندن در دادن پاسخ
s r model الگوی محرک- پاسخ
electrodermal response پاسخ برقی پوست
all or none response پاسخ همه یا هیچ
affirmative پاسخ "بله " بود
cer پاسخ هیجانی شرطی
conditioned emotional response پاسخ هیجانی شرطی
no reply necessary [NRN] نیازی به پاسخ نیست.
conditioned avoidance response پاسخ اجتنابی شرطی
phoned پاسخ به تماس در تلفن
phones پاسخ به تماس در تلفن
phoning پاسخ به تماس در تلفن
calculation پاسخ به یک مشکل در ریاضی
solves یافتن پاسخ یک مشکل
return a negative پاسخ منفی دادن
stimulus response psychology روانشناسی محرک- پاسخ
rejoinders پاسخ دفاعی دادن
shading response پاسخ سایه روشن
to answer in the a پاسخ مثبت دادن
response time زمان پاسخ دهی
rejoinder پاسخ دفاعی دادن
visual righting response پاسخ تعادل دیداری
stimulus response theory نظریه محرک- پاسخ
surrebutter اخرین پاسخ خواهان
unconditioned response پاسخ غیر شرطی
pilomotor response پاسخ سیخ شدن مو
ucr پاسخ غیر شرطی
the answer is in the negative پاسخ ان منفی است
rejoins پاسخ دفاعی دادن
open ended question پرسش باز پاسخ
solving یافتن پاسخ یک مشکل
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
response hierarchy سلسله مراتب پاسخ
white space response پاسخ به بخش سفید
inquiry system سیستم پرسش- پاسخ
interrogator responsor دستگاه پرسش- پاسخ
stimulus response model الگوی محرک- پاسخ
s r psychology روانشناسی محرک- پاسخ
solve یافتن پاسخ یک مشکل
solved یافتن پاسخ یک مشکل
rejoined پاسخ دفاعی دادن
modulation frequency response پاسخ فرکانس مدولاسیون
pure color response پاسخ خالص رنگ
rejoining پاسخ دفاعی دادن
react عمل کردن در پاسخ به چیزی
replies پاسخ دادن جواب کتبی
Please reply as a matter of urgency. لطفا فوری پاسخ دهید.
replied پاسخ دادن جواب کتبی
replying پاسخ دادن جواب کتبی
reacted عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacting عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacts عمل کردن در پاسخ به چیزی
to beg the question در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
reply پاسخ دادن جواب کتبی
glib answer پاسخ بدون ملاحظه [بی فکر]
problems یافتن پاسخ برای مشکلی
i cannot say him nay نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
let down easy <idiom> پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
i pause for a reply خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
fractional antedating goal response خرده پاسخ انتظار هدف
interrupts ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupting ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
resolveme this این پرسش را پاسخ دهید
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
stimulus organism response model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com