Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
English
Persian
counsel
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels
در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
Other Matches
notobranchiate
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
their
مال ایشان مال انها
cross examination
به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
attestation clause
ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
non collegiate
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
undershot
درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
post classical
در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
infant
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
permanent structures
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
land shark
کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
semi-detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached
درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
nibble
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled
به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
peers of scotland
بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
isotheral line
خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
floating fender
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
clogged ink jet nozzles
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
paged address
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
In the fullness lf time .
به موقع خود ( به موقع مقرر همگام با گذشت زمان )
message
در مقصد مربوط میشود
messages
در مقصد مربوط میشود
Thanks for calling back.
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
palnut
مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
clientele
موکلین
cyclic
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
ipso dixit
گفته بی دلیل گفته استبدادی
sets of bill
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
aviation weather
مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
reputed owner
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
bare board
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
air man
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
aiming symbol
ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
one for one
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
aiming field
نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
controls
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
ansi
سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
them
ایشان را
they
ایشان
theirs
مال ایشان 3
their customs
رسوم ایشان
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
we were
ایشان بودند ما بودیم
Offer him some chocolates.
به ایشان شکلات تعارف کنید
these books are their
این کتابهامال ایشان است
they attended the king
ایشان درخدمت پادشاه بودند
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
philhellenism
هواخواهی از یونانیان یااستقلال کشور ایشان
flags were their only signals
یگانه علامت ایشان پرچم بود
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
we sang them home
ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
For the moment he is in the saddle.
فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
unprofitable servants
مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
decemvirate
ده تن قانون گزاران روم که دراختیارحکومت نیزبه ایشان داده شده بود
dwelling house
در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
conversations
گفتگو
conversation
گفتگو
colloquy
گفتگو
talk
گفتگو
negotiations
گفتگو ها
parlance
گفتگو
negotiation
گفتگو ها
talks
گفتگو
chit chat
گفتگو
negotiations
گفتگو
negotiation
گفتگو
converse
گفتگو
conversed
گفتگو
converses
گفتگو
colloquies
گفتگو
discussions
گفتگو
indisputable
بی گفتگو
parle
گفتگو
dialog
گفتگو
discussion
گفتگو
conversing
گفتگو
talked
گفتگو
chit-chat
گفتگو
chitchat
گفتگو
tractarian
گفتگو
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
negotiated
گفتگو کردن
negotiating
گفتگو کردن
to make overtures
گفتگو اغازکردن
speaks
گفتگو کردن
negotiates
گفتگو کردن
debatable
قابل گفتگو
tractate
بحث گفتگو
conference
گفتگو مذاکره
conferences
گفتگو مذاکره
speak
گفتگو کردن
negotiate
گفتگو کردن
monology
گفتگو باخود
intertalk
گفتگو کردن
interlocutress
طرف گفتگو
dialogues
گفتگو صحبت
dialogue
گفتگو صحبت
to talk
[to]
گفتگو کردن
[با]
discussions
گفتگو منافره
discussion
گفتگو منافره
debate
گفتگو کردن
out of one's shell
<idiom>
گفتگو دوستانه
discuss
گفتگو کردن
aristocracy
حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracies
حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
dixit
گفته
dite
گفته
sayings
گفته
saying
گفته
statements
گفته
statement
گفته
dicta
گفته
parol
گفته
I was told ...
به من گفته شد ...
doctrines
گفته
sentencing
گفته
doctrine
گفته
sentence
گفته
sentences
گفته
soliloquize
باخود گفتگو کردن
upsetting conversation
گفتگو ناراحت کننده
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
to toughen one's tone
در گفتگو سخت شدن
maxim
گفته اخلاقی
named
<adj.>
<past-p.>
گفته شده
mentioned
<adj.>
<past-p.>
گفته شده
told
گفته شده
maxims
گفته اخلاقی
bywords
گفته اخلاقی
stated
<adj.>
<past-p.>
گفته شده
unsay
گفته نشدن
said
گفته شده
he is said to have fled
گفته اند
termed
<adj.>
<past-p.>
گفته شده
spoken
گفته شده
ipsedixit
گفته محض
ipso dixit
گفته محض
byword
گفته اخلاقی
that was said above
که دربالا گفته شد
tags
گفته مبتذل
laconism
گفته پر مغز
that was said above
که درفوق گفته شد
statements
گفته بیانیه
so saying
اینرا گفته
tag
گفته مبتذل
missatement
گفته نادرست
It is being said that ...
گفته می شود که ...
to leave unsaid
نا گفته گذاردن
statement
گفته بیانیه
treater
مذاکره کننده طرف گفتگو
chime in
<idiom>
ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
mimed
تقلید نمایش بدون گفتگو
palor
اطاق برای گفتگو خصوصی
lambency
ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
mimes
تقلید نمایش بدون گفتگو
shoptald
گفتگو درباره وضع کسب
to have an i. with any one
باکسی دیدار و گفتگو کردن
mime
تقلید نمایش بدون گفتگو
interlocutress
زنی که طرف گفتگو باشد
miming
تقلید نمایش بدون گفتگو
they
انها
those
انها
yond
انها
aforesid
پیش گفته شده
ipsedixit
خود او گفته است
direct oration
گفته یا قول مستقیم
If only you had told me .
کاش به من گفته بودی
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
divers statements
گفته هایی چند
it is well said
خوب گفته اند
it is truly said
راست گفته اند
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com