Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
unlawful assembly
در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
Other Matches
protect
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
grand larceny
سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
conveniency
راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
european essembly
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism
جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
buttoned
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
capability
لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند
button
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
buttoning
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
street offences
اعمالی که هر گاه در خیابان صورت پذیرد جرم است
bandwidth
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
countering
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
countered
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
sequels
پی ایند
consequent
پی ایند
subsequent
پس ایند
aftermath
پس ایند
consequent
بر ایند
sequel
پی ایند
decisions
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
ungrateful
ناخوش ایند
unpleasantly
ناخوش ایند
comeliest
خوش ایند
unpleasant
ناخوش ایند
distasteful
ناخوش ایند
comely
خوش ایند
pleasant
خوش ایند
desirable
خوش ایند
pleasing
خوش ایند
inconsequential
ناپی ایند
comelier
خوش ایند
pleasantest
خوش ایند
pleasanter
خوش ایند
unwelcome
ناخوش ایند
appealing
خوش ایند
comforted
اسایش
comforts
اسایش
weal
اسایش
comfort
اسایش
grith
اسایش
weals
اسایش
comforting
اسایش
rests
اسایش
rest
اسایش
comfortableness
اسایش
comfortably
به اسایش
welfare
اسایش
winsome
مناسب خوش ایند
undesirable
ناخوش ایند ناخواسته
they are well matched
خوب بهم می ایند
displease
خوش ایند نبودن
unsavory
ناگوار ناخوش ایند
displeases
خوش ایند نبودن
flags of convenience
پرچم اسایش
security
اسایش خاطر
the rough and the smooth
اسایش وسختی
comforts
اسایش دادن
comforting
اسایش دادن
tranquillity
اسایش خاطر
comforted
اسایش دادن
easement
راحتی اسایش
comfort
اسایش دادن
relaxation time
زمان اسایش
heartsease
اسایش فکری
flag of convenience
پرچم اسایش
reliever
اسایش دهنده
tranquility
اسایش خاطر
the story goes
گویند
they say
گویند
it is said that
گویند که
to please oneself
برای خوش ایند خود
pleasingly
چنانکه خوش ایند باشد
commitment
ارتکاب
commission
ارتکاب
commissioning
ارتکاب
perpetration
ارتکاب
commissions
ارتکاب
commitments
ارتکاب
relief
ترمیم اسایش خاطر
people say
مردم می گویند
What do the others say?
دیگران چه می گویند؟
the report goes
چنین گویند
committal
سرسپردگی ارتکاب
suspicion
فن به ارتکاب جرم
suspicions
فن به ارتکاب جرم
perpetration of a crime
ارتکاب جرم
committable
قابل ارتکاب
commissions
ارتکاب ماموریت
commissioning
ارتکاب ماموریت
commission of acts
ارتکاب عمل
commission
ارتکاب ماموریت
war crimes
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
pest house
بیمارستان طاعونی ها اسایش گاه
heart sease
اسایش قلب اسودگی خاطر
That is what I call a scientist . There is a scientist for you .
به این می گویند دانشمند
springing teal
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
red handed
هنگام ارتکاب جنایت
in flagrant delict
درعین ارتکاب گناه
red handed
درحین ارتکاب جنایت
solicitation
تحریک به ارتکاب جرم
flagrante delicto
درحال ارتکاب جرم
of malice prepense
با قصد ارتکاب گناه
in flagrant d.
درعین ارتکاب عمل
in the very act
در حین ارتکاب جرم
bothering
زحمت دادن مخل اسایش شدن
bothers
زحمت دادن مخل اسایش شدن
bothered
زحمت دادن مخل اسایش شدن
bother
زحمت دادن مخل اسایش شدن
to i. upon any one's privacy
مخل تنهایی و اسایش کسی شدن
estate in joint tenancy
در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
He is said to be very rich .
می گویند خیلی پولدار است
metonymical
دارای صنعتی که انراmetonym گویند
oestrual
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
plastics
مواد مصنوعی که عمدتا ازترکیب پلیمرها بوجود می ایند
To catch someone in the very act .
مچ کسی را گرفتن ( حین ارتکاب )
to catch with one's pants down
مچ
[کسی ]
را گرفتن
[حین ارتکاب]
He was caught with his pants down.
مچ او
[مرد]
را حین ارتکاب گرفتند.
everything is good in its season
<proverb>
گویند که هرچیز به هنگام خوش است
red-handed
دست درخون هنگام ارتکاب جنایت
He was arrested in the very act .
حین عمل ( ارتکاب جرم ) دستگیر شد
To be caught red - handed.
گیر افتادن ( هنگام ارتکاب عمل )
peacefulness
امنیت
safety
امنیت
security
امنیت
an intrusive person
کسیکه سرزده بجایی رود یا مخل اسایش کسی شود
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
to disturb any one's privacy
کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
the common wealth of massachusette
چهار ایالت کنتاکی وماساچوست و ویرجینیا وپنسیلوانیا را گویند
ignore
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
alburnum
طبقه دوم شیره برکه که انراsapwood نیزمی گویند
king's evidence
گواهی واعتراف شریک گناه برضدهمدستان خودرادرامریکا.....گویند
end bulb
انتهای اعصاب در پوست یا مخاط که به ان endcopuscle نیز می گویند
ignored
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignoring
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
burglaries
ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
burglary
ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
security
اداره امنیت
security service
اداره امنیت
angle of safety
زاویه امنیت
security council
شورای امنیت
safety
امنیت محفوفیت
safety fork
دوشاخه امنیت
physical security
امنیت فیزیکی
internal security
امنیت داخلی
job security
امنیت شغلی
security force
اداره امنیت
computer security
امنیت کامپیوتر
data security
امنیت داده ها
external security
امنیت خارجی
national security
امنیت ملی
buffer distance
حاشیه امنیت
buffer distance
محوطه امنیت
row
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
pacific security pact
پیمان امنیت پاسفیک
to hunker down
در پی امنیت و آسایش بودن
healt and safety commision
کمیسیون سلامت و امنیت
Department of Homeland Security
[DHS]
وزارتخانه امنیت کشور
area of uncertainity
محوطه عدم امنیت
flight clearance
تعیین امنیت پرواز
software security
امنیت نرم افزاری
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
member banks
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
pidgin english
انگلیسی دست وپا شکسته وامیختهای که چینی هابدان سخن می گویند
burglarious
مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
displacement
امنیت در آدرس اندیس دار
internal security
امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
stability
امنیت داخلی ثبات سیاسی
elevation of security
بالا بردن حاشیه امنیت
condominiums
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominium
اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
striking off the roll
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
security council
شورای امنیت سازمان ملل متحد
atlantis
جزیرهای که سابقا گویند درمغرب جبل الطارق وجودداشته و در اثر زلزله بدریافرورفته است
classical economics
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
police action
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
margin
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margins
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
escheat
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
protecting
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
British Standards Institute
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
crest clearing graph
نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
trust territory
ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
protects
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
most favored nation
کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
collapse slump
از هم پاشیدگی بتن را درازمایش افت بتن بوسیله مخروط ناقص گویند
damage feasant
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
dying declarations
در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com